اعتراف
licenseمعنی کلمه اعتراف
معنی واژه اعتراف
'e'terāf
admission
|
اعتراف
مترادف:
ابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بيان، تصديق، خستو، مقر
متضاد:
انكار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم مصدر) [عربی]
مختصات:
(اِ تِ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
'e'terAf
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
752
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
admission | avowal , profession , confess
ترکی
İtiraf etmek
فرانسوی
confesser
آلمانی
bekennen
اسپانیایی
confesar
ایتالیایی
confessare
عربی
قبول | اعتراف , إدخال , رسم الدخول , سماح بالدخول , تسليم بقضية , حق الدخول أو الإذن به
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اعتراف" در زبان فارسی به معنای بیان یا اعلام چیزی است که ممکن است پنهان باشد، به ویژه در زمینههای قانونی یا اخلاقی. در استفاده از این کلمه، لازم است به چند نکته نگارشی و قواعدی توجه کنید:
-
نحو: "اعتراف" میتواند به عنوان اسم در جملات مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:
- "او اعتراف کرد که اشتباه کرده است."
- "اعتراف به خطا ورای شجاعت است."
-
موارد استفاده:
- میتوان این کلمه را در متون رسمی، ادبی، و حتی محاورات روزمره به کار برد.
- "اعتراف" معمولاً در مواردی چون اعتراف به جرم، اعتراف به خطا یا اشتباه، و غیره استفاده میشود.
-
ترکیبات و عبارات:
- میتوان به ترکیباتی مثل "اعتراف به جرائم" یا "اعتراف عمومی" اشاره کرد.
- همچنین، عبارات مجازی مثل "اعتراف به عشق" یا "اعتراف در دل" ممکن است استفاده شوند.
-
پیشوندها و پسوندها:
- شما میتوانید برای تغییر معنا یا فاعل، از پسوندها و پیشوندها بهره ببرید. مثلاً "اعترافکننده" یا "عدماعتراف".
-
نکات نگارشی:
- کلمه "اعتراف" باید با املای صحیح نوشته شود و در جملات با ویرگول یا نقطهگذاری صحیح همراه باشد.
- توجه به جابهجایی و ترکیب جملهها برای بهتر فهمیدن معنای کلمه مهم است.
- تجربههای شخصی:
- در نوشتارهای اول شخص، میتوان از این کلمه برای بیان تجربیات شخصی استفاده کرد. مثلاً:
- "من به این نتیجه رسیدم که باید اعتراف کنم که ..."
- در نوشتارهای اول شخص، میتوان از این کلمه برای بیان تجربیات شخصی استفاده کرد. مثلاً:
با رعایت این نکات، میتوانید بهطور مؤثری از کلمه "اعتراف" در نگارش فارسی خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اعتراف" در جمله آورده شده است:
- پس از مدتها فرار، او بالاخره به جرمش اعتراف کرد.
- در جلسهای که برگزار شده بود، مدیر به اشتباهاتش اعتراف نمود.
- اعتراف دو شاهد در دادگاه باعث روشن شدن حقیقت شد.
- او در پایان نامهاش به مشکلات مالی خود اعتراف کرد.
- اعتراف کردن به خطا، نخستین قدم برای اصلاح آن است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!