لاس زدن
licenseمعنی کلمه لاس زدن
معنی واژه لاس زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | flirt, gallivant, mash, philander, pickeer | ||
عربی | المغازل، العابث، ضربة سريعة، حركة سريعة، غازل، أسرف، تدلل، قذف بقوة، يعاكس | ||
مرتبط | عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن، طنازی کردن، ولگردی کردن، خمیر کردن، خرد کردن، زن بازی کردن، دنبال زن افتادن، زن دوست بودن، زد و خورد کردن، جاسوسی کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لاس زدن" به معنای شوخی کردن، صحبتهای غیرجدی یا افاده کردن است. در نوشتار فارسی و به ویژه نگارش رسمی، رعایت برخی قواعد و اصول نگارشی اهمیت دارد. در زیر به نکاتی در مورد استفاده از کلمه "لاس زدن" اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید به بهبود نگارش خود و استفاده مؤثر از کلمه "لاس زدن" بپردازید. | ||
واژه | لاس زدن | ||
معادل ابجد | 152 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | (زَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لاس زدن | ||
پخش صوت |
دست بچهره و اعضاي بدن زني کلمه "لاس زدن" به معنای شوخی کردن، صحبتهای غیرجدی یا افاده کردن است. در نوشتار فارسی و به ویژه نگارش رسمی، رعایت برخی قواعد و اصول نگارشی اهمیت دارد. در زیر به نکاتی در مورد استفاده از کلمه "لاس زدن" اشاره میکنم: رسمی یا غیررسمی: در متون رسمی، استفاده از عبارتهای عامیانه مانند "لاس زدن" توصیه نمیشود. بهتر است به جای آن از عبارات formal و ادبیتر استفاده شود. علامتگذاری: در صورت استفاده از این عبارت در جملات، مراقب باشید که از علامتگذاری مناسب (نقطه، ویرگول، و...) استفاده کنید. مثلا: تنوع واژگان: اگر به تکرار ناآگاهانه این عبارت در متن میپردازید، میتوانید با استفاده از مترادفهایی مانند "شوخی کردن" یا "افاده کردن" متن خود را غنیتر کنید. سازگاری با بافت متن: اطمینان حاصل کنید که استفاده از این واژه با موضوع و لحن کلی متن همخوانی دارد. در محتوای محاورهای، این واژه میتواند مناسب باشد، اما در متون ادبی یا رسمی ممکن است غیر متناسب باشد. با رعایت این نکات میتوانید به بهبود نگارش خود و استفاده مؤثر از کلمه "لاس زدن" بپردازید.
کشيدن ملاعبه لاسيدن .
ملامسه کردن و ملاعبه کردن
flirt, gallivant, mash, philander, pickeer
المغازل، العابث، ضربة سريعة، حركة سريعة، غازل، أسرف، تدلل، قذف بقوة، يعاكس
عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن، طنازی کردن، ولگردی کردن، خمیر کردن، خرد کردن، زن بازی کردن، دنبال زن افتادن، زن دوست بودن، زد و خورد کردن، جاسوسی کردن