اعتماد
licenseمعنی کلمه اعتماد
معنی واژه اعتماد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اتكا، استظهار، استواري، اطمينان، پشتگرمي، تكيه، توكل، ثقه، دلگرمي، وثوق | ||
انگلیسی | confidence, trust, faith, reliance, belief, credence, affiance, fideism, trustful, the trust | ||
عربی | الثقة، ثقة، إيمان، إيداع، سر بوصفه سر | ||
ترکی | güven | ||
فرانسوی | la confiance | ||
آلمانی | das vertrauen | ||
اسپانیایی | la confianza | ||
ایتالیایی | la fiducia | ||
مرتبط | اطمینان، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، اعتبار، امانت، توکل، ایمان، دین، مذهب، باور، تکیه، اتکاء، دل گرمی، عقیده، گمان، نامزدی، پیمان ازدواج، معتمد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اعتماد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در ادامه به نکات مربوط به این کلمه از نظر قواعد زبان و نگارش اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به طور صحیح و مؤثر از کلمه "اعتماد" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | اعتماد | ||
معادل ابجد | 516 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'e'temād | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'e'temAd | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اعتماد | ||
پخش صوت |
تکيه کردن،به شب سير کردن،وا گذاشتن کار به کسي کلمه "اعتماد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در ادامه به نکات مربوط به این کلمه از نظر قواعد زبان و نگارش اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "اعتماد" به صورت "اعتماد" نوشته میشود و نیاز به نوشتن با حروف بزرگ ندارد، مگر در ابتدای جمله یا عنوان. معنا: اعتماد به معنی یقین یا باور به صداقت و توانایی شخص یا چیزی است. به عنوان مثال، "من به توانایی او اعتماد دارم." ترکیبها: این کلمه میتواند با واژههای دیگر ترکیب شود. به عنوان مثال: قواعد صرفی: کلمه "اعتماد" از نظر صرفی یک اسم است و میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول، یا مجرور استفاده شود. نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید به طور صحیح و مؤثر از کلمه "اعتماد" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
اتكا، استظهار، استواري، اطمينان، پشتگرمي، تكيه، توكل، ثقه، دلگرمي، وثوق
confidence, trust, faith, reliance, belief, credence, affiance, fideism, trustful, the trust
الثقة، ثقة، إيمان، إيداع، سر بوصفه سر
güven
la confiance
das vertrauen
la confianza
la fiducia
اطمینان، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی، خود رایی، اعتبار، امانت، توکل، ایمان، دین، مذهب، باور، تکیه، اتکاء، دل گرمی، عقیده، گمان، نامزدی، پیمان ازدواج، معتمد