لغز
licenseمعنی کلمه لغز
معنی واژه لغز
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- چيستان، معما 2- انتقاد، ايراد، خرده، لغاز 3- متلك | ||
انگلیسی | crux,enigma,mystery,puzzle,riddle,wisecrack | ||
عربی | أساس، صلب الموضوع، النقطة الاساسية، جوهر | ||
ترکی | kayma | ||
فرانسوی | glisser | ||
آلمانی | unterhose | ||
اسپانیایی | deslizar | ||
ایتالیایی | scontrino | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لغز" در زبان فارسی به معنای اشتباه، خطا یا ناپایداری است و میتواند به عنوان اسم یا فعل استفاده شود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
توجه به این نکات و قواعد میتواند به نگارش صحیح و مؤثر کلمه "لغز" در متنهای مختلف کمک کند. | ||
واژه | لغز | ||
معادل ابجد | 1037 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | loqoz | ||
نقش دستوری | بن حال | ||
ترکیب | (اسم) [مٲخوذ از عربی: لغز] [عامیانه] | ||
مختصات | (لُ غَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | laqz | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لغز | ||
پخش صوت |
- 1 کرتک لوتره بردک پردک کروس کلمه "لغز" در زبان فارسی به معنای اشتباه، خطا یا ناپایداری است و میتواند به عنوان اسم یا فعل استفاده شود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: جنس کلمه: "لغز" یک اسم نکره است. جرم و وزن: "لغز" به دلیل وجود حرف "غ" دارای وزن خاصی در شعر و نثر است و همچنین به عنوان یک کلمه موسیقایی مورد استفاده قرار میگیرد. ترکیبهای زبانی: نکات نگارشی: توجه به این نکات و قواعد میتواند به نگارش صحیح و مؤثر کلمه "لغز" در متنهای مختلف کمک کند.
ايشتنب (گويش گيلکي) - 2 زولبيايي
پيچ در پيچ در تازي سوراخ سوسمار
و کلاکموش را گويند - 3 سر بسته چيستان
(اسم) ريشه ء لغزيدن و لغزش که در
ترکيباتي نظير : پالغز پاي لغز آيد .
(اسم) ريشه ء لغزيدن و لغزش که در
ترکيباتي نظير : پالغز پاي لغز آيد .
(اسم) -1 سوراخ موش دشتي که بسيار
پيچدار باشد . -2 راههاي کج و معوج .
-3 شمردن اوصاف چيزي است بدون
آنکه نام آنراببرند چيستان اغلوطه .
معزي در صفت قلم گويد :
چه پيکرست ز تير سپهر يافته تير
بشکل تيرو بدو ملک راست گشته چو تير .
کجا بگريد در کالبد بخندد جان
کجا بنالد در آسمان بنازد تير .
ز نادرات جواهر نشان دهد بسر شک
ز مشکلات ضماير خبر دهد بصرير ...
(المعجم . مد . چا. 16 - 313 : 1)
-4 لغاز .
1- چيستان، معما
2- انتقاد، ايراد، خرده، لغاز
3- متلك
crux,enigma,mystery,puzzle,riddle,wisecrack
أساس، صلب الموضوع، النقطة الاساسية، جوهر
kayma
glisser
unterhose
deslizar
scontrino