اعصاب
licenseمعنی کلمه اعصاب
معنی واژه اعصاب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی، جمعِ عصب]
مختصات:
(عا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
'a'sAb
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
164
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
nervation | nerves
ترکی
sinirler
فرانسوی
nerfs
آلمانی
nerven
اسپانیایی
nervios
ایتالیایی
nervi
عربی
تعرق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اعصاب" در زبان فارسی به معنای "نظام عصبی" است و در موارد مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی نکات مربوط به قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
-
جمع و مفرد:
- "اعصاب" جمع کلمه "عصب" است.
- در استفاده از این کلمه به عنوان جمع، باید توجه داشت که فعل و صفتهای مرتبط نیز باید با آن منطبق باشند.
-
استفاده در جملات:
- حتماً سعی کنید جملههایتان را به گونهای بسازید که مفهوم واضح و قابل فهم باشد.
- مثال: "اعصاب انسان نقش مهمی در کنترل حرکات و حسها ایفا میکند."
-
نکات نگارشی:
- در نگارش رسمی، از املای صحیح کلمات اطمینان حاصل کنید و از بکار بردن کلمات معادل غیررسمی خودداری کنید.
- کلماتی مثل "مغز" و "سیستم عصبی" ممکن است در بعضی موارد به جای "اعصاب" استفاده شوند، اما هر کدام معنای خاص خود را دارند.
-
پرهیز از تکرار:
- سعی کنید از به کار بردن مکرر کلمه "اعصاب" در یک متن پرهیز کنید و به جای آن از اسمهای مترادف یا عبارات توصیفی استفاده کنید.
- کنایه و اصطلاحات:
- در زبان فارسی، گاهی از اصطلاحات کنایهای استفاده میشود که "اعصاب" نیز در این زمینه وجود دارد. مثلاً: "اعصابش را خرد نکنید" به معنای ایجاد استرس و تنش است.
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "اعصاب" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اعصاب" در جمله آورده شده است:
- او به دلیل压力 زیادی که در محل کارش داشت، دچار مشکلات اعصاب شد.
- برای تقویت اعصاب خود، بهتر است به ورزش و مدیتیشن بپردازد.
- وقتی که به ترافیک سنگین میرسید، اعصابش به شدت خرد میشود.
- او همیشه با آرامش با مشکلات روبرو میشود و اعصابش را کنترل میکند.
- موسیقی میتواند به آرامش اعصاب و کاهش استرس کمک کند.