اعوذ
licenseمعنی کلمه اعوذ
معنی واژه اعوذ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | adjustment | ||
عربی | تعديل، تسوية، تنظيم، توافق، أداة ضبط، توضيب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اعوذ" از ریشه عربی است و به معنای پناه بردن به خداوند از هر چیز ناخواسته یا آزاردهنده به کار میرود. در فارسی، این کلمه معمولاً در جملاتی از نوع دعا یا ذکر به کار میرود. در زیر به نکات نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میشود:
به طور کلی، "اعوذ" یک کلمه دینی و معنوی است که به درستی در متون مربوط به دین و دعاها مورد استفاده قرار میگیرد. | ||
واژه | اعوذ | ||
معادل ابجد | 777 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | فعل متکلم وحده از مضارع از مصدر عوذ و عياذ | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اعوذ | ||
پخش صوت |
پناه ميبرم کلمه "اعوذ" از ریشه عربی است و به معنای پناه بردن به خداوند از هر چیز ناخواسته یا آزاردهنده به کار میرود. در فارسی، این کلمه معمولاً در جملاتی از نوع دعا یا ذکر به کار میرود. در زیر به نکات نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میشود: نحوه نگارش: کلمه "اعوذ" معمولاً به شکل صحیح و با اعرابگذاری مناسب نوشته میشود، اما در متون غیررسمی، اعرابگذاری ممکن است نباشد. استفاده در جملات: هنگام استفاده از "اعوذ"، معمولاً پس از آن باید از قید "به" استفاده کرد تا مشخص شود به چه چیزی پناه برده میشود. مثلاً: "اعوذ بالله من الشیطان". جملات دعایی: این کلمه معمولاً در دعاها، آیات قرآن و ذکرها استفاده میشود. بنابراین، در نوشتارهای دینی و ادعیه به کار میرود. حفظ جهات اخلاقی: وقتی از این کلمه استفاده میکنی، حتماً به محتوای آن توجه داشته باش و به معنای عمیق پناه بردن به خداوند در موقعیتهای دشوار دقت کن. به طور کلی، "اعوذ" یک کلمه دینی و معنوی است که به درستی در متون مربوط به دین و دعاها مورد استفاده قرار میگیرد.
(اشاره به :عوذ بالله من الشيطان الرجيم :
آن پناهم من که مخلصهات بوذ
تو اعوذ آري و من خود آن اعوذ .
(مثنوي)
يا اعوذ بالله . پناه ميبرم به خدا .
يا اعوذ بالله من الشيطان الرجيم .
پناه ميبرم بخدا از شيطان رانده
(هنگام شروع بخواندن کلام الله
و ابتدا بکاري بر زبان رانند).
يا اعونذ و الحمدلله . پناه ميبرم
(بخدا) و سپاس مرخدا يراست :
اعوذ والحمد الله مي خواندم چنانکه
کسي پيش خداوندگار خود نشسته باشد ....
adjustment
تعديل، تسوية، تنظيم، توافق، أداة ضبط، توضيب