آراستن
licenseمعنی کلمه آراستن
معنی واژه آراستن
'ārāstan
decorate
|
آراستن
مترادف:
1- آرايشكردن، بزككردن
2- آذينبستن، تزيينكردن
3- برپاكردن، منعقدكردن
4- آمادهكردن، حاضركردن، مهياكردن
5- سامانبخشيدن، ساماندادن، مرتبكردن، منظمكردن
متضاد:
پيراستن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [پهلوی: ārāstan] ‹آراییدن، آرستن›
مختصات:
(سپاه )
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
712
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
decorate | adorn , primp , blazon , apparel , arrange , array , attire , bedeck , bedight , brave , clothe , deck , embroider , endue , equip , fettle , grace , groom , habit , illustrate , indue , line , ornament , perk , prettify , prim , prune , range , rank , smarten , stud , tidy , titivate , trim , inlay , adhesion
ترکی
dekore etmek
فرانسوی
décorer
آلمانی
dekorieren
اسپانیایی
para decorar
ایتالیایی
decorare
عربی
زخرف | قلد وساما , تزيين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آراستن" در زبان فارسی به معنای مرتب کردن، تزئین کردن یا ساماندهی است. در اینجا به بررسی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
-
صرف فعل: کلمه "آراستن" یک فعل است و در زمانهای مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
- زمان حال: میآراستم، میآراید
- زمان گذشته: آراستم، آراست
- آینده: خواهم آراست
-
مشتقات: این کلمه دارای مشتقات و نامهای مرتبطی است، مانند:
- آراسته (صفت): به معنای مرتب یا تزئین شده
- آراستگی (اسم): به معنای حالت مرتب یا زیبا
-
نحو و ساختار جمله:
- این فعل معمولاً به عنوان فعل اصلی جمله مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند دارای مفعول باشد. مثلاً: "او اتاق را آراست."
- همچنین، میتواند در جملات امری نیز به کار رود: "اتاق را آراست."
-
قواعد نگارشی:
- در نوشتار، به ویژه در متون رسمی، باید دقت کافی در استعمال کلمات مربوط به این فعل و اشتقاقهای آن داشته باشید.
- در صورت استفاده در متون ادبی، میتوان با توجه به زمینه و معنا، از تشبیهات و کنایات زیبا استفاده نمود.
- استفاده ادبی: در شعر و نثر ادبی، "آراستن" ممکن است به معنی اضافه کردن زیبایی یا هر گونه تزئین و زیباسازی شخصیتها یا فضاها به کار رود.
با رعایت این قواعد و نکات میتوان به شیوهای صحیح و زیبا از کلمه "آراستن" و مشتقات آن در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او همیشه سعی میکند روزانه اتاقش را با تمیز کردن و آراستن مرتب نگه دارد.
- در جشن تولدش، دوستانش برایش یک کیک زیبا آراسته بودند.
- معلم هنر به دانشآموزانش یاد داد که چگونه میتوانند با استفاده از رنگها و الگوها یک تابلو هنری آراسته بسازند.