مانعه الجمع
licenseمعنی کلمه مانعه الجمع
معنی واژه مانعه الجمع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | غير منسجم، غير متساوق، متضارب، متقلب، متعارض، متنافر، متناقض مع نفسه، تتعارض | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مانعه الجمع" به معنای "مانع جمع" است و در قواعد زبان فارسی به حالتی اطلاق میشود که موجب میشود یک اسم نتواند به صورت جمع درآمده و جمع بسته شود. در ادبیات فارسی، چند قاعده کلی برای استفاده از "مانعه الجمع" وجود دارد:
به طور کلی، استفاده صحیح از مانعه الجمع به درک و شناخت زبان و قواعد آن بستگی دارد و نیاز به تمرین و مطالعه بیشتر دارد. | ||
واژه | مانعه الجمع | ||
معادل ابجد | 310 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مانعه الجمع | ||
پخش صوت |
رمن نا شدني نا همايي کلمه "مانعه الجمع" به معنای "مانع جمع" است و در قواعد زبان فارسی به حالتی اطلاق میشود که موجب میشود یک اسم نتواند به صورت جمع درآمده و جمع بسته شود. در ادبیات فارسی، چند قاعده کلی برای استفاده از "مانعه الجمع" وجود دارد: اسامی ذات: اسامی خاص و مخصوص معمولاً مانعه الجمع هستند، مثلاً نام افراد (مانند "علی" و "مریم")، اسامی مکانها (مانند "تهران") و غیره. اسامی فضای مجازی و انتزاعی: کلماتی که به مفاهیم مجرد و انتزاعی اشاره دارند (مانند "عشق"، "خدا"، "صداقت") نیز معمولاً به صورت جمع نمیآیند. ترکیبات و عبارات: برخی ترکیبات و عبارات که به یک مفهوم واحد اشاره دارند، مانعه الجمع هستند. به عنوان مثال "مجموعه" و "گروه". تعداد و شمار: برخی از اسمها به دلیل تعداد یا نوع خاص خود ممکن است به صورت جمع درنیایند، مانند "فصل" (برای فصول سال) و "مجموعه". به طور کلی، استفاده صحیح از مانعه الجمع به درک و شناخت زبان و قواعد آن بستگی دارد و نیاز به تمرین و مطالعه بیشتر دارد.
دو امري که اجتماع آن دو
ممکن نيست ولي ارتفاع هر دو با هم
ممکن است . مانند: الوان از قبيل سبز
و قرمز که اجتماع هر دو در يک جا ممکن
نيست ولي ممکن است يک چيز نه سبز
باشد و نه قرمز .
اين خصوصيت در اضداد صادق است .
يا دمانعه الجمع والخلو .
دو امر که ارتفاع و اجنماع پذير نباشد
مانند نقيضان وجود عدم هست و
نيست مثلا فلان يا موجود دست يا
معدوم و ممکن نيست هم موجود باشد
و هم معدوم يا نه موجود باشد
نه معدوم .
غير منسجم، غير متساوق، متضارب، متقلب، متعارض، متنافر، متناقض مع نفسه، تتعارض