مبدا
licenseمعنی کلمه مبدا
معنی واژه مبدا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آغاز، اصل، خاستگاه، آغازگاه، نقطه شروع، سرچشمه، منبع، منشا | ||
متضاد | مقصد 1- خالق، آفريننده | ||
عربی | الأصل، أصل، منشأ، مصدر، جذر، أرومة، منبت، محتد، مكان الوصول | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «مبدأ» در زبان فارسی به معنای آغاز یا نقطه شروع یک چیز است و در نوشتار و گفتار قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه اشاره میشود:
این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح و به جا از کلمه «مبدأ» در نوشتار و گفتار کمک کند. | ||
واژه | مبدا | ||
معادل ابجد | 47 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مبدا | ||
پخش صوت |
- 1 بنيست بنيشت فرا کان کلمه «مبدأ» در زبان فارسی به معنای آغاز یا نقطه شروع یک چیز است و در نوشتار و گفتار قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: کلمه «مبدأ» باید با دو نقطه روی «د» نوشته شود. این دو نقطه نشاندهندهٔ تلفظ صحیح کلمه هستند و موجب تفکیک آن از کلمات مشابه میشوند. جنس کلمه: «مبدأ» یک اسم است و به معنای منبع، آغاز یا نقطه شروع به کار میرود. جمعسازی: جمع «مبدأ» به صورت «مبادی» است. در مواردی که به چند نقطه آغاز اشاره داریم، از این فرم جمع استفاده میشود. کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در جملات به عنوان اسم فاعل یا مفعول به کار میرود. برای مثال: نکات نگارشی: در هنگام استفاده از کلمه «مبدأ» به قواعد نگارشی توجه کنید. به عنوان مثال، در جملات پیچیده، میتوانید از ویرگول برای جدا کردن آن استفاده کنید اگر جایگاه آن موجب ابهام شود. این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح و به جا از کلمه «مبدأ» در نوشتار و گفتار کمک کند.
خاستگاه آغاز جاي آغاز گاه - 2 آغاز
- 3 نماگاه - 4 زاد زاد هر چيز
- 5 انگيزه شوند (سبب) - 6 بيخ
(اسم) - 1 جاي شروع مقابل مقصد :
حرکتي که بواسطه ء آن از مبدا به مقصد
رسند . - 2 آغاز شروع . - 3 جاي آشکار
کردن جمع : مبادي . - 4 اصل هر شي ء
جمع : مبادي . - 5 سبب جمع : مبادي .
يا مبدا ء ازلي . يا مبدا ء اعلي .
يا مبدا ء اول . ذات حق تعالي .
يامبدا ء قريب . هر مبدائي که با
ذي المبدا ء خود فاصله ء کمتري داشته باشد
قريب است مثلا قوت عامله که محرک
عضلات است براي صدور فعل مبدا ء
قريب است و اجماع که اراده ء جازم باشد
نسبت به شوق که ميل موکد است قريب است
و نسبت به قوه ء عامله بعيد است .
يا مبدا ء کل . ذات حق تعالي که
مبدا ء المبادي است - 6 مبدا ء اسما ء کلي
کون را گويند در مقابل معاد که اسما ء
کلي الهي را نامند و آمدن سالک از راه
اسما ء کلي کوني بود که مبدا ء اوست
و رجوع او از راه اسما ء کلي الهي
باشد که معاد اوست . يا مبدا ء فياض .
يا مبدا ء وجود . الف - ذات حق .
ب - عقول مجرده . - 7 نقطه اي که فواصل
نقاط ديگر را از آن اندازه گيرند .
- 8 زماني که فواصل زمانهاي ديگر را
از آن حساب کنند .
1- آغاز، اصل، خاستگاه، آغازگاه، نقطه شروع، سرچشمه، منبع، منشا
مقصد
1- خالق، آفريننده
الأصل، أصل، منشأ، مصدر، جذر، أرومة، منبت، محتد، مكان الوصول