مبدل شدن
licenseمعنی کلمه مبدل شدن
معنی واژه مبدل شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تبديل گشتن، بدل شدن، تغيير يافتن، دگرگون شدن، عوض شدن | ||
متضاد | تبديل كردن | ||
انگلیسی | convert | ||
عربی | تحول، تغير، قلب، اهتدى، تبدل، غير دينه، هدى إلى، اغتصب، اغتلس، حول إلى العدالة، المهتدي، معتنق دين جديد، يتحول | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مبدل شدن" از دو بخش تشکیل شده است: "مبدل" و "شدن". "مبدل" به معنای تغییر یافتن یا تبدیل شدن است و "شدن" نیز به معنای واقع شدن یا حالتی جدید یافتن میباشد. در زیر برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات میتوانید به شکل مؤثری از کلمه "مبدل شدن" در نوشتارهای فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | مبدل شدن | ||
معادل ابجد | 430 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مبدل شدن | ||
پخش صوت |
ور تيدن کلمه "مبدل شدن" از دو بخش تشکیل شده است: "مبدل" و "شدن". "مبدل" به معنای تغییر یافتن یا تبدیل شدن است و "شدن" نیز به معنای واقع شدن یا حالتی جدید یافتن میباشد. در زیر برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: جایگاه کلمه: "مبدل شدن" میتواند به عنوان یک فعل مرکب در جملات استفاده شود. به عنوان مثال: "او به یک انسان مبدل شد." صرف فعل: "مبدل شدن" به عنوان یک فعل ترکیبی، میتواند در زمانهای مختلف صرف شود: مضاف و مضافالیه: میتوان آن را در ترکیب با مضاف و مضافالیه به کار برد. به عنوان مثال: "این وسیله مبدل به انرژی برق است." استفاده از قید: میتوان قیدهایی مانند "به طور کامل"، "ناگهانی" و... را به آن افزوده کرد: "او به طور ناگهانی مبدل شد." مفاهیم مرتبط: بسته به زمینه، ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. به طور مثال، در یک متن علمی ممکن است به معنای تبدیل شدن یک ماده به مادهای دیگر باشد، در حالی که در متون ادبی ممکن است به تغییر شخصیت یا وضعیت یک فرد اشاره کند. با رعایت این نکات میتوانید به شکل مؤثری از کلمه "مبدل شدن" در نوشتارهای فارسی استفاده کنید.
دگر گشتن دگر ديسيدن
(مصدر) بدل شدن تغيير يافتن
عوض گشتن :
پس قيامت نقد حال تو بود
پيش تو چرخ و زمين مبدل شود .
(مثنوي)
(مصدر) تغيير يافتن تبديل گشتن :
قحط و تنگي نواحي ازيمن نقيب او
برخص و فراخي مبدل شده .
تبديل گشتن، بدل شدن، تغيير يافتن، دگرگون شدن، عوض شدن
تبديل كردن
convert
تحول، تغير، قلب، اهتدى، تبدل، غير دينه، هدى إلى، اغتصب، اغتلس، حول إلى العدالة، المهتدي، معتنق دين جديد، يتحول