متعادل
licenseمعنی کلمه متعادل
معنی واژه متعادل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- هم سنگ، هم وزن، برابر 2- ترازمند، تعادل دار 3- داراي تعادل، داراي اعتدال، ميانه رو | ||
انگلیسی | balanced, moderate, equal, equivalent, even | ||
عربی | متوازن، في حالة إتزان، متعادل | ||
ترکی | dengeli | ||
فرانسوی | équilibré | ||
آلمانی | ausgewogen | ||
اسپانیایی | equilibrado | ||
ایتالیایی | equilibrato | ||
مرتبط | معتدل، میانه رو، ملایم، محدود، ارام، مساوی، یکسان، متساوی، همگن، معادل، مشابه، هم ارز، هم معنی، هموار، درست، مسطح، صاف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "متعادل" یک صفت در زبان فارسی است که به معنای "متوازن"، "متناسب" و "در حالت تعادل" میباشد. برای استفاده درست این کلمه و رعایت قواعد نگارشی در متنهای فارسی، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "متعادل" به درستی در نگارش فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | متعادل | ||
معادل ابجد | 545 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | mote(a)'ādel | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: متَعادل] | ||
مختصات | (مُ تَ دِ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | mote'Adel | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی متعادل | ||
پخش صوت |
برابر، هم وزن کلمه "متعادل" یک صفت در زبان فارسی است که به معنای "متوازن"، "متناسب" و "در حالت تعادل" میباشد. برای استفاده درست این کلمه و رعایت قواعد نگارشی در متنهای فارسی، نکات زیر را مد نظر داشته باشید: نحوه کاربرد: "متعادل" میتواند به عنوان صفت در جملههای مختلف به کار رود. مثلاً: مشتقات: "متعادل" میتواند در ترکیبهای مختلف به کار رود، مانند "تعادل متعادل" یا "وضعیت متعادل". استفاده در جملات: هنگام استفاده از "متعادل" در جملات، اطمینان حاصل کنید که به درستی از نظر ساختار گرامری جا بیفتد؛ مثلاً: اهمیت نقطهگذاری: در جملات، به نقطهگذاری مناسب توجه کنید تا مفهوم جمله روشنتر شود. برای مثال: با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "متعادل" به درستی در نگارش فارسی خود استفاده کنید.
1- هم سنگ، هم وزن، برابر
2- ترازمند، تعادل دار
3- داراي تعادل، داراي اعتدال، ميانه رو
balanced, moderate, equal, equivalent, even
متوازن، في حالة إتزان، متعادل
dengeli
équilibré
ausgewogen
equilibrado
equilibrato
معتدل، میانه رو، ملایم، محدود، ارام، مساوی، یکسان، متساوی، همگن، معادل، مشابه، هم ارز، هم معنی، هموار، درست، مسطح، صاف