آرامش
licenseمعنی کلمه آرامش
معنی واژه آرامش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آسايش، آسودگي، استراحت، راحت، راحتي، فراغبال، فراغت 2- آشتي، صلح، صلحجويي، مسالمت 3- آرام، تسكين، سكون، قرار 4- امان، امنيت، ايمني 5- سكينه، طمانينه | ||
متضاد | آشوب، بلوا | ||
انگلیسی | lull, peace, quietness, calm, composure, tranquility, serenity, calmness, pacification, placidity, quiet, solace, quietude, repose, equilibrium, silence, taciturnity, tranquillity, relaxation | ||
عربی | ركود، خمود، هدوء مؤقت، هدأ، هدهد، سكن | ||
ترکی | iç huzur | ||
فرانسوی | tranquillité d'esprit | ||
آلمانی | seelenfrieden | ||
اسپانیایی | tranquilidad de espíritu | ||
ایتالیایی | pace della mente | ||
مرتبط | ارامش، سکون، ارامی، سلامتی، صلح و صفا، سازش، سلامت، ملایمت، سکوت، بی سر و صدایی، خون سردی، تسلط بر نفس، خود داری، اسودگی، اسایش خاطر، متانت، وقار، صافی، صفاء، تمکین، سامان، روح، خمود، تسکین دادن، رفاه، تسکین، مایه تسلی، خوشی، تسلیت خاطر، تعادل، موازنه، میزان، خاموشی، خموشی، کم حرفی، آرام | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آرامش" در زبان فارسی کاربردهای مختلفی دارد و میتوان آن را از جنبههای مختلف بررسی کرد. در اینجا به چند نکته قواعدی و نگارشی پیرامون این کلمه اشاره میکنیم:
با توجه به این نکات، میتوانیم در استفاده از "آرامش" به بهترین شکل ممکن عمل کنیم و آن را در جملات و متون مختلف به کار بریم. | ||
واژه | آرامش | ||
معادل ابجد | 542 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'ārāmeš | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) ‹آرمش› | ||
مختصات | (مِ) | ||
آواشناسی | 'ArAmeS | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آرامش | ||
پخش صوت |
-1 آراميدن . -2 فراغت راحت کلمه "آرامش" در زبان فارسی کاربردهای مختلفی دارد و میتوان آن را از جنبههای مختلف بررسی کرد. در اینجا به چند نکته قواعدی و نگارشی پیرامون این کلمه اشاره میکنیم: تلفظ و تشدید: کلمه "آرامش" به صورت "آرامَش" تلفظ میشود. در این کلمه، بر روی بخش "آرام" تاکید وجود دارد و "ش" در انتها به صورت ملایم بیان میشود. نقطهگذاری: در نوشتن جملات، اگر "آرامش" جزو یک جمله باشد، باید با رعایت نقطهگذاری مناسب، در جای خود قرار گیرد. مثلاً: "او به دنبال آرامش است." استفاده در جملات: "آرامش" معمولاً به معنای بیصدا بودن، سکون یا آسایش ذهنی و روحی به کار میرود. مثلاً: "در دل جنگل آرامش بسیاری وجود دارد." تضادهای مفهومی: کلمه "آرامش" با کلماتی مانند "اضطراب"، "تنش" و "شلوغی" در تضاد است. این تضادها میتوانند در نوشتار به ایجاد تنوع بیافزایند. تحلیل معنایی: استفاده از "آرامش" در متون ادبی، میتواند بار معنایی عمیقتری داشته باشد. در شعر و نثر، این کلمه میتواند به مفاهیم مختلفی مانند عشق، سکوت و نزدیکی به طبیعت اشاره کند. با توجه به این نکات، میتوانیم در استفاده از "آرامش" به بهترین شکل ممکن عمل کنیم و آن را در جملات و متون مختلف به کار بریم.
آسايش . - 3 طما ء نينه سکينه .
- 4 صلح آشتي . - 5 ايمني امنيت .
- 6 خواب اندک و سبک . -7 سکون ياآرامش با
جفت .آرامش مباشرت باوي هماغوش گرديدن
با او . ياآرامش جان . ياآرامش جهان .
1- آسايش، آسودگي، استراحت، راحت، راحتي، فراغبال، فراغت
2- آشتي، صلح، صلحجويي، مسالمت
3- آرام، تسكين، سكون، قرار
4- امان، امنيت، ايمني
5- سكينه، طمانينه
آشوب، بلوا
lull, peace, quietness, calm, composure, tranquility, serenity, calmness, pacification, placidity, quiet, solace, quietude, repose, equilibrium, silence, taciturnity, tranquillity, relaxation
ركود، خمود، هدوء مؤقت، هدأ، هدهد، سكن
iç huzur
tranquillité d'esprit
seelenfrieden
tranquilidad de espíritu
pace della mente
ارامش، سکون، ارامی، سلامتی، صلح و صفا، سازش، سلامت، ملایمت، سکوت، بی سر و صدایی، خون سردی، تسلط بر نفس، خود داری، اسودگی، اسایش خاطر، متانت، وقار، صافی، صفاء، تمکین، سامان، روح، خمود، تسکین دادن، رفاه، تسکین، مایه تسلی، خوشی، تسلیت خاطر، تعادل، موازنه، میزان، خاموشی، خموشی، کم حرفی، آرام