متوالی
licenseمعنی کلمه متوالی
معنی واژه متوالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پياپي، پي درپي، پيوسته 2- سري | ||
انگلیسی | consecutive, successive, continuous, sequential, following, uninterrupted, adjacent, long, succedent, successively | ||
عربی | متتابع، متعاقب، مترابط منطقيا، متوال | ||
ترکی | ardışık | ||
فرانسوی | consécutif | ||
آلمانی | aufeinanderfolgenden | ||
اسپانیایی | consecutivo | ||
ایتالیایی | consecutivo | ||
مرتبط | پی در پی، پیاپی، پشت سرهم، مسلسل، نتیجهای، متواتر، توارثی، مداوم، پیوسته، ماندگار، ترتیبی، دائمي، پی رفتی، متعاقب، پیرو، شرح ذیل، زیرین، بی وقفه، مستمر، مجاور، همجوار، نزدیک، همسایه، طولانی، بلند، دراز، طویل، دیر، متاخر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "متوالی" در زبان فارسی به معنی "پیدرپی" یا "پشت سر هم" است و به طور خاص به ترتیبی اشاره دارد که در آن چیزها یا رویدادها یکی پس از دیگری اتفاق میافتند. در مورد استفاده از این کلمه و قواعد مرتبط، نکات زیر را میتوان ذکر کرد:
امیدوارم این نکات به شما کمک کند تا بهتر از کلمه "متوالی" در نوشتار فارسی استفاده کنید! | ||
واژه | متوالی | ||
معادل ابجد | 487 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | mote(a)vāli | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: متَوالی] | ||
مختصات | (مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | motevAli | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی متوالی | ||
پخش صوت |
پياپي شونده ، متصل، مسلسل کلمه "متوالی" در زبان فارسی به معنی "پیدرپی" یا "پشت سر هم" است و به طور خاص به ترتیبی اشاره دارد که در آن چیزها یا رویدادها یکی پس از دیگری اتفاق میافتند. در مورد استفاده از این کلمه و قواعد مرتبط، نکات زیر را میتوان ذکر کرد: کاربرد: "متوالی" در جملات به عنوان صفت استفاده میشود. به عنوان مثال: "او به صورت متوالی در مسابقات شرکت کرد." نحوهی نوشتار: این کلمه به صورت یکپارچه نوشته میشود و بین حروف آن فاصلهای وجود ندارد. تلفظ: در تلفظ "متوالی" باید بر روی حرف "ت" تاکید کرد و به صورت "me-ta-va-li" ادا شود. ترکیب با دیگر کلمات: "متوالی" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود تا مفهوم دقیقتری به دست آید. برای مثال: "سری متوالی از جلسات" یا "رویدادهای متوالی". امیدوارم این نکات به شما کمک کند تا بهتر از کلمه "متوالی" در نوشتار فارسی استفاده کنید!
1- پياپي، پي درپي، پيوسته
2- سري
consecutive, successive, continuous, sequential, following, uninterrupted, adjacent, long, succedent, successively
متتابع، متعاقب، مترابط منطقيا، متوال
ardışık
consécutif
aufeinanderfolgenden
consecutivo
consecutivo
پی در پی، پیاپی، پشت سرهم، مسلسل، نتیجهای، متواتر، توارثی، مداوم، پیوسته، ماندگار، ترتیبی، دائمي، پی رفتی، متعاقب، پیرو، شرح ذیل، زیرین، بی وقفه، مستمر، مجاور، همجوار، نزدیک، همسایه، طولانی، بلند، دراز، طویل، دیر، متاخر