مجلس
licenseمعنی کلمه مجلس
معنی واژه مجلس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انجمن، پارلمان، جرگه، جلسه، حله، كنگره، لجنه، مجمع، محفل، معشر، نشست 2- مجلس گاه، نشستگاه، جاي نشستن 3- مجمع درس، مجمع وعظ 4- محضر، حضرت، پيشگاه 5- پرده (نمايشگر رويدادي مهم) | ||
انگلیسی | parliament, assembly, council, legislature, convocation, congress, session, committee | ||
عربی | برلمان، مجلس النواب، مجلس الأمة، المحكمة العليا، البرلمان | ||
ترکی | toplantı | ||
فرانسوی | assemblée | ||
آلمانی | montage | ||
اسپانیایی | asamblea | ||
ایتالیایی | assemblea | ||
مرتبط | مجلس شورا، اجتماع، گروه، هيئت قانونگذاری، هم گذاری، شورا، مشاوره، کنکاشگاه، قوه مقننه، هيئت مقننه، جلسه عمومی دانشجویان، کنگره، مجلسین سنا ونمایندگان، هم ایش، دوره تحصیلی، کمیسیون، مجلس مشاوره، هيئت یا کمیته | ||
واژه | مجلس | ||
معادل ابجد | 133 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | majles | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: مجالس] | ||
مختصات | (مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | majles | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مجلس | ||
پخش صوت |
جاي نشستن، محل نشستن مردمان،
مجمعي از مردم براي کاري و مصلحتي يا شوري،
جاي فراهم آمدن مردن براي گفتگو و مشاوره
1- انجمن، پارلمان، جرگه، جلسه، حله، كنگره، لجنه، مجمع، محفل، معشر، نشست
2- مجلس گاه، نشستگاه، جاي نشستن
3- مجمع درس، مجمع وعظ
4- محضر، حضرت، پيشگاه
5- پرده (نمايشگر رويدادي مهم)
parliament, assembly, council, legislature, convocation, congress, session, committee
برلمان، مجلس النواب، مجلس الأمة، المحكمة العليا، البرلمان
toplantı
assemblée
montage
asamblea
assemblea
مجلس شورا، اجتماع، گروه، هيئت قانونگذاری، هم گذاری، شورا، مشاوره، کنکاشگاه، قوه مقننه، هيئت مقننه، جلسه عمومی دانشجویان، کنگره، مجلسین سنا ونمایندگان، هم ایش، دوره تحصیلی، کمیسیون، مجلس مشاوره، هيئت یا کمیته