افزار
licenseمعنی کلمه افزار
معنی واژه افزار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آلت، ابزار، مايه، وسيله | ||
انگلیسی | tool, gear, gin, implement, finding, software | ||
عربی | أداة، آلة، جهاز، لعبة، طرق، أتقن الصنع، زين بأداة | ||
ترکی | uygulama | ||
فرانسوی | application | ||
آلمانی | app | ||
اسپانیایی | aplicación | ||
ایتالیایی | app | ||
مرتبط | ساز، اسباب، الت، الت دست، دنده، چرخ دنده، لوازم، ادوات، جین، ماشین پنبه پاک کنی، ماشین، حیله و فن، جرثقیل پایه دار، انجام، اجراء، کشف، اکتشاف، حکم، یافت، یابنده | ||
واژه | افزار | ||
معادل ابجد | 289 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'afzār | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: awbzār] | ||
مختصات | ( اَ ) (اِ.) | ||
آواشناسی | 'afzAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی افزار | ||
پخش صوت |
- 1 هر چه که بدان کاري انجام
دهند آلتي که پيشه وران و کارگران با آن
کار کنند مانند : اره تيشه چکش و
غيره ابراز آلت . - 2 داروهاي خوشبو که
در غذا ريزند مانند : زعفران زردچوبه
دارچينو غيره ابزار ديگ افزار بو افزار.
آلت، ابزار، مايه، وسيله
tool, gear, gin, implement, finding, software
أداة، آلة، جهاز، لعبة، طرق، أتقن الصنع، زين بأداة
uygulama
application
app
aplicación
app
ساز، اسباب، الت، الت دست، دنده، چرخ دنده، لوازم، ادوات، جین، ماشین پنبه پاک کنی، ماشین، حیله و فن، جرثقیل پایه دار، انجام، اجراء، کشف، اکتشاف، حکم، یافت، یابنده