محاصره کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه محاصره کردن
معنی واژه محاصره کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | احاطه كردن، درحصار قرار دادن، درتنگنا قراردادن | ||
انگلیسی | girt, surround, besiege, gird, blockade, begird, beleaguer, encompass, environ, seal off, siege | ||
مرتبط | با تنگ محکم کردن، فرا گرفتن، محاصره شده، احاطه شدن، محصور کردن، اماده کردن، نیرومند کردن، کمربند بستن، بستن، راه بند کردن، سدراه کردن، با کمر بند بستن، احاطه کردن، در بر گرفتن، دور گرفتن، حلقه زدن، دارا بودن، دور زدن، دور کسی یا چیزی را گرفتن، مهر و موم کردن | ||
واژه | محاصره کردن | ||
معادل ابجد | 618 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی محاصره کردن | ||
پخش صوت |
دور شخصي (يا اشخاصي)
يا محلي را احاطه کردن بطوري که
رابطه ء او (آنان) با خارج قطع گردد .
احاطه كردن، درحصار قرار دادن، درتنگنا قراردادن
girt, surround, besiege, gird, blockade, begird, beleaguer, encompass, environ, seal off, siege
با تنگ محکم کردن، فرا گرفتن، محاصره شده، احاطه شدن، محصور کردن، اماده کردن، نیرومند کردن، کمربند بستن، بستن، راه بند کردن، سدراه کردن، با کمر بند بستن، احاطه کردن، در بر گرفتن، دور گرفتن، حلقه زدن، دارا بودن، دور زدن، دور کسی یا چیزی را گرفتن، مهر و موم کردن