جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mahdud
limited  |

محدود

معنی: اندازه کرده ، متناهي، حد گذارده شده ،
آنچه براي آن حد و مرز تعيين شده باشد، محروم
390 | 0
مترادف: 1- بسته، تحديدشده، متناهي، محصور 2- اندك، كم 3- قصير، كوتاه 4- تنگ
متضاد: بي پايان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مَ) [ ع . ] (اِمف .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 62
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
limited | finite , confined , narrow , bounded , moderate , definite , parochial , defined , determinate , terminate , limitary , straitlaced , adjacent , adjoining , straightlaced
عربی
محدود | مقيد , مقصور
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "محدود" در زبان فارسی به معنی محدود کردن یا تحت تاثیر قرار دادن است. این کلمه به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند به فاعل (محدود کننده) یا مفعول (محدود شده) نسبت داده شود. چند نکته در مورد استفاده و نگارش این کلمه به شرح زیر است:

  1. نحوه‌ی استفاده: "محدود" معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند به واژه‌های دیگری همچون اسم‌ها و قیدها اضافه شود. برای مثال: "محدودیت"، "محدود شده"، "محدود کردن".

  2. ترکیب‌های متداول: در زبان فارسی، "محدود" با واژه‌های مانند "زمان"، "فضا"، "منابع" و "امکانات" ترکیب می‌شود. مثال: "منابع محدود"، "زمان محدود".

  3. نکات نگارشی:

    • در نوشتار رسمی یا علمی، سعی کنید از این کلمه در زمینه‌های دقیق و مشخص استفاده کنید.
    • از به کار بردن این کلمه در جملات بی‌معنی یا مبهم خودداری کنید. سعی کنید مفهوم جمله شما واضح باشد.
    • مراقب باشید که "محدود" به معنی منفی نیست و می‌تواند در برخی زمینه‌ها مثبت باشد، مثلاً در مدیریت منابع یا زمان.
  4. فرهنگ لغت: اگر شک دارید که چطور از "محدود" یا ترکیب‌های آن استفاده کنید، می‌توانید به فرهنگ‌های لغت معتبر فارسی رجوع کنید.

این چند نکته می‌تواند به شما در نگارش و استفاده صحیح از کلمه "محدود" کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. توانایی‌های او در این زمینه محدود است و نیاز به آموزش بیشتری دارد.
  2. در این کتاب، نویسنده به بررسی پیامدهای محدودیت منابع طبیعی می‌پردازد.
  3. برنامه زمانی این پروژه به دلیل محدودیت‌های مالی، تغییر کرده است.

واژگان مرتبط: منحصر، مشروط، فانی، مسندی، محدود شده، بستری، باریک، تنگ، کوته فکر، دراز و باریک، ضیق، کراندار، معتدل، میانه رو، متعادل، ملایم، ارام، قطعی، مسلم، روشن، صریح، معلوم، کوته نظر، بلوکی، بخشی، ناحیه ای، مشخص، معین، تعیین شده، مستقر شده، مقرر، دارای قدرت محدود، با تور محکم بسته، کرست بسته، شکمبند دار، در فشار، مجاور، همجوار، نزدیک، همسایه، دیوار بدیوار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری