محدود
licenseمعنی کلمه محدود
معنی واژه محدود
mahdud
limited
|
محدود
مترادف:
1- بسته، تحديدشده، متناهي، محصور
2- اندك، كم
3- قصير، كوتاه
4- تنگ
متضاد:
بي پايان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی]
مختصات:
(مَ) [ ع . ] (اِمف .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
62
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
limited | finite , confined , narrow , bounded , moderate , definite , parochial , defined , determinate , terminate , limitary , straitlaced , adjacent , adjoining , straightlaced
عربی
محدود | مقيد , مقصور
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "محدود" در زبان فارسی به معنی محدود کردن یا تحت تاثیر قرار دادن است. این کلمه به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به فاعل (محدود کننده) یا مفعول (محدود شده) نسبت داده شود. چند نکته در مورد استفاده و نگارش این کلمه به شرح زیر است:
-
نحوهی استفاده: "محدود" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به واژههای دیگری همچون اسمها و قیدها اضافه شود. برای مثال: "محدودیت"، "محدود شده"، "محدود کردن".
-
ترکیبهای متداول: در زبان فارسی، "محدود" با واژههای مانند "زمان"، "فضا"، "منابع" و "امکانات" ترکیب میشود. مثال: "منابع محدود"، "زمان محدود".
-
نکات نگارشی:
- در نوشتار رسمی یا علمی، سعی کنید از این کلمه در زمینههای دقیق و مشخص استفاده کنید.
- از به کار بردن این کلمه در جملات بیمعنی یا مبهم خودداری کنید. سعی کنید مفهوم جمله شما واضح باشد.
- مراقب باشید که "محدود" به معنی منفی نیست و میتواند در برخی زمینهها مثبت باشد، مثلاً در مدیریت منابع یا زمان.
- فرهنگ لغت: اگر شک دارید که چطور از "محدود" یا ترکیبهای آن استفاده کنید، میتوانید به فرهنگهای لغت معتبر فارسی رجوع کنید.
این چند نکته میتواند به شما در نگارش و استفاده صحیح از کلمه "محدود" کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- تواناییهای او در این زمینه محدود است و نیاز به آموزش بیشتری دارد.
- در این کتاب، نویسنده به بررسی پیامدهای محدودیت منابع طبیعی میپردازد.
- برنامه زمانی این پروژه به دلیل محدودیتهای مالی، تغییر کرده است.