مخاط
licenseمعنی کلمه مخاط
معنی واژه مخاط
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | mucous membrane, mucosa | ||
عربی | مخاط | ||
ترکی | mukus | ||
فرانسوی | mucus | ||
آلمانی | schleim | ||
اسپانیایی | moco | ||
ایتالیایی | muco | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مخاط" در زبان فارسی به معنای پوست نازک و نرم درون بینی و همچنین به عنوان بافت مخاطی در اعضای داخلی بدن مانند رودهها و سیستم تنفسی به کار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید در نگارشهای خود از کلمه "مخاط" به درستی و بهینه استفاده کنید. | ||
واژه | مخاط | ||
معادل ابجد | 650 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | moxāt | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (مُ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | moxAt | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مخاط | ||
پخش صوت |
- 1 خلم - 2 مف آب بيني کلمه "مخاط" در زبان فارسی به معنای پوست نازک و نرم درون بینی و همچنین به عنوان بافت مخاطی در اعضای داخلی بدن مانند رودهها و سیستم تنفسی به کار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میشود: استفاده در جملات: میتوانید کلمه "مخاط" را در جملات مختلف به کار ببرید. ترکیب با صفات: میتوان این کلمه را با صفات توصیفی دیگر ترکیب کرد. جنس و تعداد: کلمه "مخاط" به صورت مفرد به کار میرود و جمع آن "مخاطها" است. در نوشتار دقت کنید که جمعبندی به درستی انجام شود. استفاده در متون علمی: در متون علمی، دقت در به کار بردن این کلمه و عبارات مرتبط با آن بسیار مهم است. با رعایت این نکات، میتوانید در نگارشهای خود از کلمه "مخاط" به درستی و بهینه استفاده کنید.
(اسم) -1 پوشش صورتي رنگي که حفره ء
داخلي عده ء زيادي از اندامها را (مانند
دهان مري قصبه الريه روده معده
و غيره) ميپوشاند و بسبب داشتن منافذ
مربوط بغدد مترشحه سطحش هميشه مرطوب
است . مخاط در حقيقت مجموعه ء دوبافت
است : يکي بافت پوششي در بالا و ديگر
بافت پيوندي در زير آن .
اصطلاحا ميگويند : مخاط عبارت از غشايي
است که تشکيل شده از نسجي پوششي با يک
لايه آستر بافت پيوندي غشا ء مخاطي
پوشش مخاطي .
-2 ترشحات غدد وابسته به پوشش مخاطي .
-3 آب بيني . يا غشا ء شيطان .
تار عنکبوت .
mucous membrane, mucosa
مخاط
mukus
mucus
schleim
moco
muco