مدد کردن
licenseمعنی کلمه مدد کردن
معنی واژه مدد کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ياري دادن، كمك كردن، ياري كردن، ياوري كردن، امداد كردن، استعانت كردن | ||
متضاد | مدد يافتن | ||
انگلیسی | reinforce, helping | ||
عربی | تعزز، دعم، عزز، عضد، قوى، سلح، ثبت | ||
مرتبط | تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن | ||
واژه | مدد کردن | ||
معادل ابجد | 322 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مدد کردن | ||
پخش صوت |
ياري کردن
(مصدر) ياري کردن ياوري کردن
امداد :
دريا و کوه در ره و من خسته و ضعيف
اي خضر پي خجسته خ مدد کن بهمتم .
(حافظ)
يا مدد طبيعت . -1 ياري کردن طبيعت .
-2 دفع شدن بر از کارکردن شکم :
بهر جواب نکته ء طبع سقيم تو
درمانده ايم بلکه طبيعت مدد کند .
(محمد سعيد اشرف)
ياري دادن، كمك كردن، ياري كردن، ياوري كردن، امداد كردن، استعانت كردن
مدد يافتن
reinforce, helping
تعزز، دعم، عزز، عضد، قوى، سلح، ثبت
تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن