مدد کردن
licenseمعنی کلمه مدد کردن
معنی واژه مدد کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ياري دادن، كمك كردن، ياري كردن، ياوري كردن، امداد كردن، استعانت كردن | ||
متضاد | مدد يافتن | ||
انگلیسی | reinforce, helping | ||
عربی | تعزز، دعم، عزز، عضد، قوى، سلح، ثبت | ||
مرتبط | تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مدد کردن" یک ترکیب فعلی در زبان فارسی است که به معنای کمک کردن و یاری رساندن به کسی یا چیزی به کار میرود. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی میتوان به نکات زیر توجه کرد:
این نکات میتوانند در نوشتن و بیان جملات با استفاده از کلمه "مدد کردن" کمک کننده باشند. | ||
واژه | مدد کردن | ||
معادل ابجد | 322 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مدد کردن | ||
پخش صوت |
ياري کردن کلمه "مدد کردن" یک ترکیب فعلی در زبان فارسی است که به معنای کمک کردن و یاری رساندن به کسی یا چیزی به کار میرود. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی میتوان به نکات زیر توجه کرد: ساختار جملات: در استفاده از "مدد کردن"، معمولاً فاعل جمله، کسی است که کمک میکند و مفعول جمله، کسی است که کمک دریافت میکند. مثلاً: "او به دوستانش مدد کرد." نحو: این ترکیب معمولاً در ساختارهای ساده و مرکب به کار میرود. مثلاً: "او در حل مسأله به من مدد کرد." زمانها: "مدد کردن" میتواند در زمانهای مختلف صرف شود. مثلاً: "من امروز به او مدد میکنم." (حال)، "دیروز به او مدد کردم." (گذشته). قواعد نگارشی: این نکات میتوانند در نوشتن و بیان جملات با استفاده از کلمه "مدد کردن" کمک کننده باشند.
(مصدر) ياري کردن ياوري کردن
امداد :
دريا و کوه در ره و من خسته و ضعيف
اي خضر پي خجسته خ مدد کن بهمتم .
(حافظ)
يا مدد طبيعت . -1 ياري کردن طبيعت .
-2 دفع شدن بر از کارکردن شکم :
بهر جواب نکته ء طبع سقيم تو
درمانده ايم بلکه طبيعت مدد کند .
(محمد سعيد اشرف)
ياري دادن، كمك كردن، ياري كردن، ياوري كردن، امداد كردن، استعانت كردن
مدد يافتن
reinforce, helping
تعزز، دعم، عزز، عضد، قوى، سلح، ثبت
تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن