مدعی
licenseمعنی کلمه مدعی
معنی واژه مدعی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-اسم 2- ادعاكننده، دعوي كننده، شكايت كننده، خواهان 3- حريف، خواهان، رقيب، مخالف | ||
متضاد | مدعي عليه، خوانده 1- ناموسگر 2- حقه باز، شارلاتان 3- درخواست كننده | ||
انگلیسی | claim, claimant, pretender, plaintiff, adversary, prosecutor, accuser, assertion, suitor, allegation, complainant, pretension, claiming, pretending, the pretender | ||
عربی | مطالبة، ادعاء، دعوى، شكوى، مطالبة ب، حق المطالبة بالشىء، تطلب، دعا، طاقي، استحق | ||
ترکی | sahtekar | ||
فرانسوی | le prétendant | ||
آلمانی | der prätendent | ||
اسپانیایی | el pretendiente | ||
ایتالیایی | il pretendente | ||
مرتبط | ادعا، دعوی، مطالبه، مطالبه کننده، سالوس، وانمودگر، عذراورنده، مدعی تاج وتخت، شاکی، عارض، دشمن، رقیب، حریف، خصم، پیگرد، تعقیب کننده، پیگرد کننده، متهم، تاکید، اعلان، اثبات، بیانیه، خواستگار، عرضحال دهنده، اظهار، بهانه، تایید، تظاهر، وانمود، قصد، متظاهر | ||
واژه | مدعی | ||
معادل ابجد | 124 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | modda'i | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ دَّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | modda'i | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مدعی | ||
پخش صوت |
دعوي کرده شده ، آرزو کرده شده
1-اسم
2- ادعاكننده، دعوي كننده، شكايت كننده، خواهان
3- حريف، خواهان، رقيب، مخالف
مدعي عليه، خوانده
1- ناموسگر
2- حقه باز، شارلاتان
3- درخواست كننده
claim, claimant, pretender, plaintiff, adversary, prosecutor, accuser, assertion, suitor, allegation, complainant, pretension, claiming, pretending, the pretender
مطالبة، ادعاء، دعوى، شكوى، مطالبة ب، حق المطالبة بالشىء، تطلب، دعا، طاقي، استحق
sahtekar
le prétendant
der prätendent
el pretendiente
il pretendente
ادعا، دعوی، مطالبه، مطالبه کننده، سالوس، وانمودگر، عذراورنده، مدعی تاج وتخت، شاکی، عارض، دشمن، رقیب، حریف، خصم، پیگرد، تعقیب کننده، پیگرد کننده، متهم، تاکید، اعلان، اثبات، بیانیه، خواستگار، عرضحال دهنده، اظهار، بهانه، تایید، تظاهر، وانمود، قصد، متظاهر