مصلحت
licenseمعنی کلمه مصلحت
معنی واژه مصلحت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- خير، صلاح، صلاح جويي، صوابديد 2- خيرانديشي، خيرخواهي | ||
انگلیسی | interest, benefit, advice, goodwill, good intention, rede, expediency | ||
عربی | مصلحة، اهتمام، فوائد، فائدة، عناية، أسهم، خير، شأن، صلاح، أصحاب النفوذ، شوق، اهتم، رغب، اعتنى، حث، أثار إنتباه | ||
ترکی | menfaat | ||
فرانسوی | opportunité | ||
آلمانی | zweckmäßigkeit | ||
اسپانیایی | conveniencia | ||
ایتالیایی | opportunità | ||
مرتبط | علاقه، بهره، سود، سهم، دلبستگی، منفعت، مزایا، مزیت، استفاده، مشورت، نصیحت، اندرز، نظر، پند، حسن نیت، خوش نیتی، حسن تفاهم، میل، تدبیر، واقعه، جریان، مصلح | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مصلحت" در زبان فارسی به معنای نفع، سود یا صلاح است و در متون مختلف استفاده میشود. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و کاربرد این کلمه در جملات اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند به درک و استفاده درست از کلمه "مصلحت" در نوشتار و گفتار کمک کند. | ||
واژه | مصلحت | ||
معادل ابجد | 568 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | masla(e)hat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، اسم مصدر) [عربی: مصلَحة، جمع: مصالح] | ||
مختصات | (مَ لَ حَ) [ ع . مصلحة ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | maslehat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مصلحت | ||
پخش صوت |
صلاح کار، صواب، شايستگي کلمه "مصلحت" در زبان فارسی به معنای نفع، سود یا صلاح است و در متون مختلف استفاده میشود. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و کاربرد این کلمه در جملات اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "مصلحت" باید بهصورت صحیح و بدون هیچ پیشوند یا پسوند اضافی نوشته شود. جنس و جمع: "مصلحت" اسم مؤنث است و جمع آن "مصلحتها" میباشد. در جملات میتوانید به شکل زیر استفاده کنید: کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در زمینههای حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به کار میرود. مثالهایی از جملات شامل: مقابل و هممعنیها: کلمه "مصلحت" ممکن است با کلماتی چون "ضرر"، "زیان" یا "خسارت" در تضاد باشد. از واژههای هممعنی شامل "صلاح"، "فایده" و "نفع" نیز میتوان نام برد. توجه به این نکات میتواند به درک و استفاده درست از کلمه "مصلحت" در نوشتار و گفتار کمک کند.
1- خير، صلاح، صلاح جويي، صوابديد
2- خيرانديشي، خيرخواهي
interest, benefit, advice, goodwill, good intention, rede, expediency
مصلحة، اهتمام، فوائد، فائدة، عناية، أسهم، خير، شأن، صلاح، أصحاب النفوذ، شوق، اهتم، رغب، اعتنى، حث، أثار إنتباه
menfaat
opportunité
zweckmäßigkeit
conveniencia
opportunità
علاقه، بهره، سود، سهم، دلبستگی، منفعت، مزایا، مزیت، استفاده، مشورت، نصیحت، اندرز، نظر، پند، حسن نیت، خوش نیتی، حسن تفاهم، میل، تدبیر، واقعه، جریان، مصلح