مطبق
licenseمعنی کلمه مطبق
معنی واژه مطبق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | definition | ||
عربی | تعريف، تحديد، التحديد، إيضاح، حد، الوضوحية في الشيء | ||
ترکی | kibrit | ||
فرانسوی | correspondre | ||
آلمانی | übereinstimmen | ||
اسپانیایی | fósforo | ||
ایتالیایی | incontro | ||
واژه | مطبق | ||
معادل ابجد | 151 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | motbeq | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (ابر) | ||
آواشناسی | motabbaq | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مطبق | ||
پخش صوت |
- 1 اشکوبيده - 2 نور ديده - 3 پوشانيده
- 4 غژيده بر هم نشسته - 5 سياهچال
- 1 غژنده از غژيدن
- 2 پوشاننده پوشنده
- 1 غژيده - 2 سر پوش دار
- 1 کار بر - 2 در بر گير فرا گير
- 3 فرو گيرنده
(اسم) - 1 بر روي هم نهاده (چنانکه
طبق بالايي را بر روي طبق پاييني)
طبقه طبقه . - 2 پوشانيده .
- 3 درهم پيچيده . يا حروف مطبق .
عبارتند از : ص ض ط ظ .
(اسم) - 1 تو در تو شده طبقه طبقه
شده . - 2 داراي سرپوش . - 3 انگوري که
روي داربست مو عمل نيامده باشد .
- 4 (اسم) نوعي پارچه .
(اسم) - 1 پوشاننده . - 2 اجماع کننده
بر کاري . - 3 برهم نهنده . يا جنون
مطبق . ديوانگيي که صاحب آن راغشي
و بيخردي عارض شود .
(اسم) - 1 کسي که امور را باراي صايب
خود حل و فصل کند مرد رسادر امر .
- 2 در برگيرنده تمامت چيزي را شامل
شونده . - 3 پوشنده ء فضا . - 4 فروگيرنده ء
زمين (آب) .
definition
تعريف، تحديد، التحديد، إيضاح، حد، الوضوحية في الشيء
kibrit
correspondre
übereinstimmen
fósforo
incontro