مطبوعات
licenseمعنی کلمه مطبوعات
معنی واژه مطبوعات
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جرايد، روزنامه ها، مجلات 2- نوشته هاي چاپي | ||
انگلیسی | press, newspapers, printed matter | ||
عربی | صحافة، مكبس، طباعة، مضغط، زحمة، كي الملابس، جمهرة، حشد، مطبعة آلة، إكراه على أداء الخدمة، الكية:مظهر اللبس بعد كيه، ضغط، كبس، أدخل، دفع، عصر، تابع، حث، تجمع، تراكم، كوى، هاجم، ضغط بقوة مطردة، عانق، كبح، ازدحم، شق طريقه، ألح، استعجل، إستخرج أسطوانة مسجلة، قولب، جذب، صر، سطح، أكره على أداء الخدمة العسكرية، واصل، صادر للمصلحة، يضعط | ||
ترکی | basın | ||
فرانسوی | la presse | ||
آلمانی | die presse | ||
اسپانیایی | la prensa | ||
ایتالیایی | la stampa | ||
مرتبط | فشار، پرس، چاپ، جراید، دستگاه پرس، اوراق چاپی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مطبوعات" به معنای مجموعهای از نشریات، روزنامهها، ماهنامهها و سایر رسانههای منتشرشده است. برای نوشتن صحیح این کلمه و کاربردهای آن، میتوان به چند نکته و قاعده نگارشی اشاره کرد:
با رعایت این نکات، میتوان به وضوح و دقت در نوشتن و صحبت کردن درباره "مطبوعات" دست یافت. | ||
واژه | مطبوعات | ||
معادل ابجد | 528 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | تک : مطبوعه | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | matbu'At | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مطبوعات | ||
پخش صوت |
تافت ها کلمه "مطبوعات" به معنای مجموعهای از نشریات، روزنامهها، ماهنامهها و سایر رسانههای منتشرشده است. برای نوشتن صحیح این کلمه و کاربردهای آن، میتوان به چند نکته و قاعده نگارشی اشاره کرد: نوشته صحیح: کلمه "مطبوعات" به صورت "مطبوعات" نوشته میشود و نباید به هیچ شکل دیگری تغییر کند. نوع کلمه: "مطبوعات" یک اسم جمع است و به معنای مجموعه نشریات مختلف به کار میرود. لذا میتوان آن را به همراه صفات و یا قیدها به کار برد (مثلاً: "مطبوعات آزاد"، "مطبوعات محلی"). استفاده در جملات: میان ویرگول: در جملاتی که به تعداد یا نوع خاصی از مطبوعات اشاره میشود، میتوان از ویرگول استفاده کرد (مثلاً: "مطبوعات داخلی، مطبوعات خارجی، و مطبوعات مجازی نقش مهمی در فرهنگ جامعه دارند."). با رعایت این نکات، میتوان به وضوح و دقت در نوشتن و صحبت کردن درباره "مطبوعات" دست یافت.
انگيزه ي گزينش آن که : تافتن در پارسي
برابر است با دميدن يا بر آمدن و هم چنين
روشن کردن
(اسم) جمع مطبوعه (مطبوع)
- 1 نوشته هاي چاپي . - 2 روزنامه ها و
مجلات .
1- جرايد، روزنامه ها، مجلات
2- نوشته هاي چاپي
press, newspapers, printed matter
صحافة، مكبس، طباعة، مضغط، زحمة، كي الملابس، جمهرة، حشد، مطبعة آلة، إكراه على أداء الخدمة، الكية:مظهر اللبس بعد كيه، ضغط، كبس، أدخل، دفع، عصر، تابع، حث، تجمع، تراكم، كوى، هاجم، ضغط بقوة مطردة، عانق، كبح، ازدحم، شق طريقه، ألح، استعجل، إستخرج أسطوانة مسجلة، قولب، جذب، صر، سطح، أكره على أداء الخدمة العسكرية، واصل، صادر للمصلحة، يضعط
basın
la presse
die presse
la prensa
la stampa
فشار، پرس، چاپ، جراید، دستگاه پرس، اوراق چاپی