معاف کردن
licenseمعنی کلمه معاف کردن
معنی واژه معاف کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بخشودن، عفو كردن، معاف داشتن 2- بركنارداشتن، معاف داشتن | ||
انگلیسی | exempt, remit, excuse, dismiss, dispense, enfranchise, frank, exemption | ||
عربی | معفى، مستثنى من، عفا، معفاة | ||
مرتبط | بخشیدن، خرد شدن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن، معذور داشتن، معذرت خواستن، تبرئه کردن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، خارج کردن، باطل کردن، باطل شدن، توزیع کردن، ازاد کردن، از بندگی رهاندن، حق رای دادن، حقوق مدنی اعطا کردن به، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، مهر زدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "معاف کردن" به معنای بخشیدن یا آزاد کردن از چیزی است و در متون فارسی به کار میرود. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: 1. مفاهیم و معانی:
2. ساختار نحوی:
3. حالتهای مختلف:
4. زمینههای استفاده:
5. نکات نگارشی:
6. مثالها:
با رعایت نکات فوق، میتوان به درستی از کلمه "معاف کردن" در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | معاف کردن | ||
معادل ابجد | 465 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی معاف کردن | ||
پخش صوت |
معاف داشتن . کلمه "معاف کردن" به معنای بخشیدن یا آزاد کردن از چیزی است و در متون فارسی به کار میرود. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: با رعایت نکات فوق، میتوان به درستی از کلمه "معاف کردن" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
1- بخشودن، عفو كردن، معاف داشتن
2- بركنارداشتن، معاف داشتن
exempt, remit, excuse, dismiss, dispense, enfranchise, frank, exemption
معفى، مستثنى من، عفا، معفاة
بخشیدن، خرد شدن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن، معذور داشتن، معذرت خواستن، تبرئه کردن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، خارج کردن، باطل کردن، باطل شدن، توزیع کردن، ازاد کردن، از بندگی رهاندن، حق رای دادن، حقوق مدنی اعطا کردن به، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، مهر زدن1. مفاهیم و معانی:
2. ساختار نحوی:
3. حالتهای مختلف:
4. زمینههای استفاده:
5. نکات نگارشی:
6. مثالها: