معاف کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه معاف کردن
معنی واژه معاف کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بخشودن، عفو كردن، معاف داشتن 2- بركنارداشتن، معاف داشتن | ||
انگلیسی | exempt, remit, excuse, dismiss, dispense, enfranchise, frank, exemption | ||
عربی | معفى، مستثنى من، عفا، معفاة | ||
مرتبط | بخشیدن، خرد شدن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن، معذور داشتن، معذرت خواستن، تبرئه کردن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، خارج کردن، باطل کردن، باطل شدن، توزیع کردن، ازاد کردن، از بندگی رهاندن، حق رای دادن، حقوق مدنی اعطا کردن به، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، مهر زدن | ||
واژه | معاف کردن | ||
معادل ابجد | 465 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی معاف کردن | ||
پخش صوت |
معاف داشتن .
1- بخشودن، عفو كردن، معاف داشتن
2- بركنارداشتن، معاف داشتن
exempt, remit, excuse, dismiss, dispense, enfranchise, frank, exemption
معفى، مستثنى من، عفا، معفاة
بخشیدن، خرد شدن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن، معذور داشتن، معذرت خواستن، تبرئه کردن، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، خارج کردن، باطل کردن، باطل شدن، توزیع کردن، ازاد کردن، از بندگی رهاندن، حق رای دادن، حقوق مدنی اعطا کردن به، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، مهر زدن