معقول
licenseمعنی کلمه معقول
معنی واژه معقول
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پسنديده، روا، شايست، مناسب، موجه 2- عقلايي، منطقي 3- دانسته، دريافته 4- سربه زير، فرهيخته، مودب | ||
متضاد | نامعقول | ||
انگلیسی | reasonable, sensible, rational, wise, advisable, clever, polite, well-advised | ||
عربی | معقول، منطقي، عاقل، مقبول، معتدل، حصيف، راشد، مدرك، غير غالي السعر، عادل، صحيح، أمين، لبيب، مسؤول | ||
ترکی | mantıklı | ||
فرانسوی | raisonnable | ||
آلمانی | vernünftig | ||
اسپانیایی | razonable | ||
ایتالیایی | ragionevole | ||
مرتبط | مناسب، مستدل، خردمند، محسوس، بارز، لامسهای، گویا، منطقی، عقلانی، عقلایی، عقلی، عاقل، دانا، فرزانه، با خرد، قابل توصیه، مقتضی، مقرون بصلاح، مصلحتامیز، زرنگ، زیرک، با هوش، با استعداد، چابک، مودب، با ادب، مهذب، با نزاکت، خوش معاشرت، درست، صحیح، از روی عقل و منطق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "معقول" در زبان فارسی به معنای منطقی و معقول است و در جملات و متنها بهعنوان صفت به کار میرود. در اینجا قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه را بررسی میکنیم:
استفاده مناسب از کلمه "معقول" و رعایت قواعد نگارشی میتواند به روشنتر شدن مفهوم جملات و بهبود کیفیت نگارش شما کمک کند. | ||
واژه | معقول | ||
معادل ابجد | 246 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | ma'qul | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: معقولات] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | ma'qul | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی معقول | ||
پخش صوت |
خردمند گشتن و رديافتن، دانستن، پسنديده عقل کلمه "معقول" در زبان فارسی به معنای منطقی و معقول است و در جملات و متنها بهعنوان صفت به کار میرود. در اینجا قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه را بررسی میکنیم: استفاده به عنوان صفت: "معقول" به طور معمول به عنوان یک صفت استفاده میشود که معانی مانند «منطقی»، «عاقلانه» و «خردمندانه» را میرساند. به عنوان مثال: نحوهی صرف: "معقول" صرف صفت است و بنابراین تغییر شکل نمیدهد. به همین دلیل، نمیتوان آن را به شکل جمع یا مؤنث و مذکر مورد استفاده قرار داد. مورد استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی و تحلیلی به کار میرود و میتواند در کنار واژههای دیگر به ترکیبات جدید برسد. به عنوان مثال: نکات نگارشی: در نوشتار رسمی، به کار بردن این کلمه در متون علمی، فلسفی و انتقادی مرسوم است و به دلیل مفهوم دقیق و تخصصی آن، باید در جایگاه مناسب و با دقت استفاده شود. استفاده مناسب از کلمه "معقول" و رعایت قواعد نگارشی میتواند به روشنتر شدن مفهوم جملات و بهبود کیفیت نگارش شما کمک کند.
1- پسنديده، روا، شايست، مناسب، موجه
2- عقلايي، منطقي
3- دانسته، دريافته
4- سربه زير، فرهيخته، مودب
نامعقول
reasonable, sensible, rational, wise, advisable, clever, polite, well-advised
معقول، منطقي، عاقل، مقبول، معتدل، حصيف، راشد، مدرك، غير غالي السعر، عادل، صحيح، أمين، لبيب، مسؤول
mantıklı
raisonnable
vernünftig
razonable
ragionevole
مناسب، مستدل، خردمند، محسوس، بارز، لامسهای، گویا، منطقی، عقلانی، عقلایی، عقلی، عاقل، دانا، فرزانه، با خرد، قابل توصیه، مقتضی، مقرون بصلاح، مصلحتامیز، زرنگ، زیرک، با هوش، با استعداد، چابک، مودب، با ادب، مهذب، با نزاکت، خوش معاشرت، درست، صحیح، از روی عقل و منطق