مفرد
licenseمعنی کلمه مفرد
معنی واژه مفرد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اسم، بسيط، ساده، تنها، فرد، طاق، واحد، يكتا، يكه، جدا، جداگانه، مستقل ، يگانه، ممتاز، يكه تاز ، تك بيت، فرد ، حروف گسسته ، منفرد | ||
متضاد | مركب، جمع رباعي 1- حروف گسسته 2- منفرد | ||
انگلیسی | singular | ||
عربی | صيغة المفرد، مفرد، فريد، فردي، فذ، غريب، شاذ، شخصي، رائع، استثنائي | ||
ترکی | tekil | ||
فرانسوی | singulier | ||
آلمانی | singular | ||
اسپانیایی | singular | ||
ایتالیایی | singolare | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، کلمه «مفرد» به معنای واحد و تکعدد است و در قواعد دستوری به نوعی از اسمها اشاره دارد که به یک موجود، چیز یا مفهوم خاص اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه «مفرد» اشاره میشود:
با رعایت این قواعد و نکات نگارشی، میتوان به زبان فارسی به شکل صحیح و مؤثری از اسمهای مفرد استفاده کرد. | ||
واژه | مفرد | ||
معادل ابجد | 324 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mofrad | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ رَ) [ ع . ] (اِ. ص .) | ||
آواشناسی | mofrad | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مفرد | ||
پخش صوت |
تنها، مجرد در زبان فارسی، کلمه «مفرد» به معنای واحد و تکعدد است و در قواعد دستوری به نوعی از اسمها اشاره دارد که به یک موجود، چیز یا مفهوم خاص اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه «مفرد» اشاره میشود: تعریف ساده: کلمه «مفرد» به اشیاء، انسانها، و مفاهیم به صورت انفرادی اشاره میکند. مثلاً: کتاب، درخت، دانشآموز. جمع و مفرد: هر اسم مفرد میتواند با اضافه کردن پسوندهای خاص به جمع تبدیل شود. برای مثال: قیدهای مفرد: در توصیف یک اسم مفرد، معمولاً از صفات، قیدها و تعابیر ایجابی یا سلبی استفاده میشود. مثلاً: توافق جمع و مفرد: در جملات، فعلها و صفتها باید با اسم مفرد همخوانی داشته باشند. به عنوان مثال: علامتهای تأکید: در نوشتهها میتوان از علامتهای نگارشی چون ویرگول، نقطه و ویرگول برای جداسازی و تأکید بر ایدههای مفرد استفاده کرد. با رعایت این قواعد و نکات نگارشی، میتوان به زبان فارسی به شکل صحیح و مؤثری از اسمهای مفرد استفاده کرد.
اسم، بسيط، ساده، تنها، فرد، طاق، واحد، يكتا، يكه، جدا، جداگانه، مستقل ، يگانه، ممتاز، يكه تاز ، تك بيت، فرد ، حروف گسسته ، منفرد
مركب، جمع رباعي
1- حروف گسسته
2- منفرد
singular
صيغة المفرد، مفرد، فريد، فردي، فذ، غريب، شاذ، شخصي، رائع، استثنائي
tekil
singulier
singular
singular
singolare