مفروق
licenseمعنی کلمه مفروق
معنی واژه مفروق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پراكنده شده، جداكرده، كاسته، تفريق شده | ||
متضاد | مقرون مفروق منه | ||
انگلیسی | subtrahend, devil | ||
عربی | subtrahend | ||
ترکی | faruk | ||
فرانسوی | farouk | ||
آلمانی | farouq | ||
اسپانیایی | farouq | ||
ایتالیایی | farouq | ||
مرتبط | کاسته، عددی که از عدد دیگر کسر میشود | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مفروق" در زبان فارسی به معنای جدا شده یا مجزا میباشد. این کلمه از جذر "فروق" به معنای تفکیک و جدا کردن مشتق شدهاست. برای استفاده صحیح از این کلمه در جملات و نگارش، باید به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مفروق" به شکل موثری در نگارش فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | مفروق | ||
معادل ابجد | 426 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mafruq | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | mafruq | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مفروق | ||
پخش صوت |
- 1 پرا کنيده - 2 جداسته - 3 کاسته کلمه "مفروق" در زبان فارسی به معنای جدا شده یا مجزا میباشد. این کلمه از جذر "فروق" به معنای تفکیک و جدا کردن مشتق شدهاست. برای استفاده صحیح از این کلمه در جملات و نگارش، باید به نکات زیر توجه کرد: موقعیت معنایی: "مفروق" غالباً در متون ادبی، علمی یا فلسفی به کار میرود و به معناهای خاصی اشاره دارد. لذا باید در متون مناسب از آن استفاده کرد. جایگاه در جمله: این کلمه میتواند به عنوان صفت یا اسم به کار رود. مثلاً: ترکیبها: میتوانید این کلمه را با کلمات دیگر ترکیب کنید تا معانی دقیقتری به دست آورید. مثلاً: "پدیدههای مفروق". نکات نگارشی: در نوشتار، توجه کنید که کلمات با دقت و درستی نوشته شوند و از غلطهای املایی پرهیز کنید. همچنین، اگر کلمه "مفروق" در متن شما به کار رفته است، سعی کنید از بافت معنایی و نحوی متن مطمئن شوید که خواننده بتواند به راحتی آن را درک کند. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مفروق" به شکل موثری در نگارش فارسی استفاده کنید.
(اسم) - 1 پراکنده شده جدا کرده
مقابل مقرون . - 2 (اسم) عددي کوچکتر که
از عددي بزرگتر تفريق شود مقابل مفروق
منه مانند : 10 -6 4 ( 6 مفروق است)
يا لفيف مفروق . يا وتد مفروق .
پراكنده شده، جداكرده، كاسته، تفريق شده
مقرون مفروق منه
subtrahend, devil
subtrahend
faruk
farouk
farouq
farouq
farouq
کاسته، عددی که از عدد دیگر کسر میشود