مقیم
licenseمعنی کلمه مقیم
معنی واژه مقیم
resident
|
مقیم
مترادف:
1-اسم
2- باشنده، ساكن، ماندگار، متوطن، معتكف
3- پيوسته، ثابت، دايم
متضاد:
مهاجر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات:
(مُ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
moqim
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
190
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
resident | residing , domiciled , biding , indwelling , inhabiting , dwelling , habitant , dweller , termer
ترکی
ikamet eden kişi
فرانسوی
résident
آلمانی
bewohner
اسپانیایی
residente
ایتالیایی
residente
عربی
مقيم | ساكن , مواطن , النزيل , المندوب السامي , ساكن مقيم , متوطن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مقیم" در زبان فارسی به معنای کسی است که در جایی سکونت دارد و معمولاً به افرادی که به طور دائم یا طولانیمدت در یک محل زندگی میکنند، اطلاق میشود. در هنگام استفاده از این کلمه و نگارش متنهایی که شامل آن هستند، توجه به نکات زیر میتواند مفید باشد:
-
نحوهٔ بهکارگیری:
- "مقیم" معمولاً به عنوان صفت استفاده میشود و میتواند به تنهایی یا با مضافالیه به کار رود. به عنوان مثال: "شهروند مقیم تهران"
-
جمعبندی:
- برای جمع بستن "مقیم"، میتوان از "مقیمان" یا "مقیمها" استفاده کرد. به عنوان مثال: "مقیمان کشور در حال تغییرات مختلف هستند."
-
استفاده در جملات:
- در جملات مختلف میتوان از "مقیم" استفاده کرد، مانند: "افراد مقیم این منطقه نیاز به امکانات بیشتری دارند."
- نکات نگارشی:
- توجه داشته باشید که "مقیم" باید به درستی در متن قرار گیرد و از نظر نگارشی باید با سایر کلمات هماهنگ باشد.
- استفاده از ویرگول و دیگر نشانههای نگارشی در جملاتی که "مقیم" در آنها استفاده شده، میتواند به خوانایی متن کمک کند.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثری از کلمه "مقیم" در متون فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او به عنوان یک دانشجوی مقیم در دانشگاه، هر روز به کتابخانه میرود تا به مطالعه بپردازد.
- شهر تهران به دلیل امکانات و فرصتهای شغلی، جمعیت زیادی از مقیمان را جذب کرده است.
- خانوادهام به عنوان مقیم جدید در محله، تلاش میکنند تا با همسایهها آشنا شوند.