مگس
licenseمعنی کلمه مگس
معنی واژه مگس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پشه 2- ذباب | ||
انگلیسی | fly, housefly | ||
عربی | سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير | ||
ترکی | uçmak | ||
فرانسوی | voler | ||
آلمانی | fliege | ||
اسپانیایی | volar | ||
ایتالیایی | volare | ||
مرتبط | پرواز، پرش، حشره پردار، اونگان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مگس" در زبان فارسی، یک اسم است و در جملهها و متون مختلف با توجه به قاعدههای نگارشی و دستوری زیر میتواند به کار رود:
این قواعد به نگارش صحیح و استفاده مناسب از کلمه "مگس" کمک میکند. | ||
واژه | مگس | ||
معادل ابجد | 120 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | magas | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: makas] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (مَ گَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | magas | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مگس | ||
پخش صوت |
- 1 حشره ايست از راسته دو کلمه "مگس" در زبان فارسی، یک اسم است و در جملهها و متون مختلف با توجه به قاعدههای نگارشی و دستوری زیر میتواند به کار رود: نوشتار: کلمه "مگس" به صورت زیر نوشته میشود و نیازی به اصلاح ندارد. جمع: جمع کلمه مگس "مگسها" است. حالتهای تصریفی: کاربرد در جمله: این قواعد به نگارش صحیح و استفاده مناسب از کلمه "مگس" کمک میکند.
بالان که در جلو دهن داراي دو شاخک
کوتاه است و داراي خرطومي است که راس آن
برجسته و اسفنجي است .اين جانور داراي دو
چشم مرکب بزرگ است و هر چشم از تعداد
زيادي چشمهاي ريز ساده ساخته شده . پاهاي
مگس به چنگالهاي و بادکش هايي ختم ميشود .
مگس با خرطومش هر چيز مايعي را ميمکد و
از آنها تغذيه ميکند و بر روي زباله ها و
خاکروبه ها و کثافات تخم ميکند .از تخم
مگس نوزادي کرمي شکل خارج ميشود که فاقد
چشم و پا است و پس ازاندک مدتي بشکل
بيضي در ميايد و دور بدنش را جلد سختي
احاطه ميکند و پس از چند روز جانور بالغ
از درون آن خارج ميشود . از اقسام مگس ها
مگس سبز و مگس گزنده و مگس تسه تسه را
ميتوان نام برد ذباب . يا مگس آبي .
مگس گوشت يا مگس اسپانيولي . قانتاريدس
يا مگس انگبين . زنبور عسل
. يا مگس تسه تسه . گونه اي مگس که
مخصوص نواحي حاره ميباشد و ناقل ميکرب مرض
خواب است . يا مگس سبز رنگ . مگس گوشت .
يا مگس سگ . مگسي که غالبا روي سگ نشيند:
} گرچه درين فن يکي است او و دگر کس بنام
آن مگس سگ بود وين مگس انگبين . {
(خاقاني . سج . 336)
يا مگس گوشت . گونه اي مگس که از مگسهاي
معمولي کمي بزرگتراست و رنگ بدنش آبي
متمايل بسبز ميباشد . اين گونه مگس بر روي
گوشتها و خون حيوانات زندگي ميکند
مگس سبز مگس آبي : مشنج :
} مگس چون به بندوق گرديد راست
بگفتش که بنماي دشمن کجاست . {
(نعمت عالي بها . فرنظا.)
1- پشه
2- ذباب
fly, housefly
سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير
uçmak
voler
fliege
volar
volare
پرواز، پرش، حشره پردار، اونگان