مگس پرانیدن
licenseمعنی کلمه مگس پرانیدن
معنی واژه مگس پرانیدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | flies | ||
عربی | سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مگس پراندن" در زبان فارسی به معنای "مگس را پراندن" است. در اینجا به چند نکته نگارشی و دستوری دربارهٔ این واژه و ترکیب آن اشاره میکنم:
توجه به این نکات و رعایت آنها باعث میشود که نگارش شما دقیقتر و بهتر باشد. | ||
واژه | مگس پرانیدن | ||
معادل ابجد | 437 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. پَ دَ) (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مگس پرانیدن | ||
پخش صوت |
- 1 دور کردن کلمه "مگس پراندن" در زبان فارسی به معنای "مگس را پراندن" است. در اینجا به چند نکته نگارشی و دستوری دربارهٔ این واژه و ترکیب آن اشاره میکنم: نحو و ساختار: "پراندن" فعلی است که از ریشه "پراندن" گرفته شده و به معنی پراندن یا دور کردن چیزی است. "مگس" مفعول این فعل است. نقطهگذاری: اگر این واژه در جمله مورد استفاده قرار گیرد، باید توجه داشت که علامتهای نگارشی بر اساس ساختار جمله رعایت شوند. مثلاً: وزن و قافیه: این کلمه به عنوان یک فعل، دارای وزن و قافیه خاصی است که میتواند در شعر و ادبیات فارسی مورد استفاده قرار گیرد. استفاده صحیح: در استفاده از این کلمه، توجه به ساختار جمع و مفرد مهم است. مثلاً وقتی میگویید "مگسها را پراندن" به جمع اشاره دارید. توجه به این نکات و رعایت آنها باعث میشود که نگارش شما دقیقتر و بهتر باشد.
مگس از حوالي خود . - 2 بيکار ماندن
(ايهام) :
} مصريان چو نپرانند مگس بادل تنگ
زهر نوشان تو گر کام بشکر ندهند ک {
(ظهوري ظنند.)
flies
سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير