جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

malā
mullah  |

ملا

معنی: ‎ - 1 پري ‎ - 2 گروه ‎ - 3 انجمن
‎ - 4 بزرگان مردم
از مولي در فارسي : ‎ - 1 فرهيخته
(با سودا) ‎ - 2 آموز گار
(اسم) ‎ - 1 گروه مردم . ‎ - 2 انجمن
محفل . ‎ - 3 پري مقابل خلا (خلا ء) :
‎ } چاره نيست که بيرون عالم خلا بود يا ملا
بود . ‎ { (دانشنامه . منطق . ‎ 119) يا بر
ملا . علنا علانيه :
‎ } قدحها ملا کن بمن ده که من خود
ز قوت آبشان بر ملا ميگريزم . ‎{
(خاقاني . سج . ‎ 289)
يا در ملا . در ميان مردم مقابل در خلا
: ‎ } يکرويه دوستم من و کم حرص مادحم
هم راست در خلاام و هم پاک در ملا . ‎{
(مسعود سعد)
يا بر ملا شدن . فاش شدن آشکار شدن :
‎ } سيد ميران که از بر ملا شدن موضوع عقد
خبر داشت دراين مدت اصلا از دم پر آهو
رد نشد ... ‎ { (شام . ‎ 278) يا بر ملا
کردن . فاش کردن آشکارکردن .
‎ - 1 (صفت) درس خوانده باسواد :
‎ } نيست ممکن که تو ملا ز پي ملا يي
سر انباني دانش همه جا نگشايي . ‎{
(گل کشتي . تو با . ‎ 412) ‎ - 2 آخوند
روحاني معمم ‎ } تو بلکه خواستي بنويسي
بعضي از ملا هاي ما حالا ديگر از فروختن
موقوفات دست برداشته بفروش مملکت دست
گذاشته اند . ‎{
(دهخدا . چرند و پرند . ‎ 13)
(اسم) ‎ - 1 گروه مردم . ‎ - 2 اشراف قوم
يا ملا اعلي . عالم بالا جهان فرشتگان .
پر شدن
لقب استاد و معلم، خواه مرد باشد يا زن
... ادامه
375 | 0
مترادف: 1- باسواد، تحصيل كرده، درس خوانده، عالم، فاضل 2- آخوند، روحاني، شيخ 3- مكتب دار
متضاد: امي، بي سواد، عامي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: ملٲ] [قدیمی]
مختصات: (کن .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mollA
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 71
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
mullah | clergyman
ترکی
molla
فرانسوی
mollah
آلمانی
mullah
اسپانیایی
mulá
ایتالیایی
mullah
عربی
الملا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ملا» در زبان فارسی به معنای عالم دینی، عالمان مذهبی یا روحانی است. برای نگارش صحیح این کلمه و استفاده درست از آن، بهتر است به نکات زیر توجه کنید:

  1. نحوه نگارش: کلمه «ملا» با حروف مشخص نوشته می‌شود و به صورت «ملا» یا «ملّا» (با تشدید) می‌تواند نوشته شود، اما در بیشتر متون، شکل اول رایج‌تر است.

  2. تطابق با فعل: در جملات، از لحاظ تطابق با فعل، کلمه «ملا» جمع نمی‌شود و به‌صورت مفرد به کار می‌رود. مثلاً: «ملا درس می‌دهد.»

  3. نشانه‌های جمع: هنگام اشاره به یک گروه از ملاها، می‌توان از واژه «ملاها» یا «ملایان» استفاده کرد.

  4. نکات نگارشی: در هنگام استفاده از این کلمه در متن، باید به نقطه‌گذاری و شیوه نگارش دقت کرد. به عنوان مثال، اگر «ملا» در انتهای جمله می‌آید، باید نقطه‌گذاری مناسب انجام شود: «ملا در مسجد حاضر بود.»

  5. معانی و کاربردها: ممکن است کلمه «ملا» در متون مختلف معانی و کاربردهای متفاوتی داشته باشد. شناخت context و فضایی که کلمه در آن به کار رفته، مهم است.

با رعایت نکات بالا، می‌توانید از کلمه «ملا» به درستی و به صورت نگارشی صحیح استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. ملا با دانش گسترده‌اش همیشه به جوانان در مسائل دینی راهنمایی می‌کند.
  2. در روستای ما، ملا هر هفته در مسجد خطبه‌ای دربارهٔ اخلاق و رفتار انسان‌ها می‌خواند.
  3. مردم به ملا اعتماد دارند و نظرات او را در مورد مسائل اجتماعی جدی می‌گیرند.

واژگان مرتبط: اخوند، روحانی، کشیش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری