ممکن
licenseمعنی کلمه ممکن
معنی واژه ممکن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-امكان پذير، شدني، صورت پذير، محتمل، مقدور، ميسر، ميسور | ||
متضاد | 1- غيرممكن 2- واجب | ||
انگلیسی | possible, feasible, conceivable, thinkable | ||
عربی | ممكن، محتمل، مستطاع، معقول، جائز حدوثه | ||
ترکی | olası | ||
فرانسوی | possible | ||
آلمانی | möglich | ||
اسپانیایی | posible | ||
ایتالیایی | possibile | ||
مرتبط | امکان پذیر، محتمل، میسر، مقدور، شدنی، عملی، تصور کردنی، فکر کردنی، اندیشه پذیر، قابل فکر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ممکن" در زبان فارسی به معنای "قابل وقوع" یا "قابل انجام" است و در جملههای مختلف به کار میرود. در زیر به برخی نکات نگارشی و قواعد استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "ممکن" به درستی و به طرز مؤثری در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | ممکن | ||
معادل ابجد | 150 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | momken | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ محال] | ||
مختصات | (مُ کِ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | momken | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ممکن | ||
پخش صوت |
پا بر جا کلمه "ممکن" در زبان فارسی به معنای "قابل وقوع" یا "قابل انجام" است و در جملههای مختلف به کار میرود. در زیر به برخی نکات نگارشی و قواعد استفاده از این کلمه اشاره میکنم: استفاده در جملات: قواعد نحوی: حالتهای مختلف و تنوع معنایی: نکات نگارشی: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "ممکن" به درستی و به طرز مؤثری در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
شايند شايين شدني شايا نا ور
(اسم) برقرار شده پا بر جا کرده شده
(اسم) پا بر جا کننده بر قرار
دارنده .
(اسم) - 1 امکان يابنده ميسر .
- 2 امري يا مفهومي و يا موجودي
است که از ذات خود اقتضايي نداشته باشد نه
اقتضاي وجود و نه عدم شايد بود
(لغت بيهقي . پارسي نغز 386)
مقابل ممتنع محال . يا ممکن بودن امکان
داشتن حاصل شدن : } و چون بناء سبب بر
متحرکي و ساکني بود در آن نيز دو قسم
بيش ممکن نبود .. {
(المعجم . چا . دانشگاه 32)
1-امكان پذير، شدني، صورت پذير، محتمل، مقدور، ميسر، ميسور
1- غيرممكن
2- واجب
possible, feasible, conceivable, thinkable
ممكن، محتمل، مستطاع، معقول، جائز حدوثه
olası
possible
möglich
posible
possibile
امکان پذیر، محتمل، میسر، مقدور، شدنی، عملی، تصور کردنی، فکر کردنی، اندیشه پذیر، قابل فکر