منجر
licenseمعنی کلمه منجر
معنی واژه منجر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | كشيده، منتج، منتهي، كشيده شده | ||
انگلیسی | lead | ||
عربی | قيادة، رصاص، تقدم، مبادرة، بصمة، دور رئيسي، مقود الحيوان، العنوان الرئيسي، أثر، سلك التوصيل، قاد، أرشد، أدى الى، وجب، أطلق النار، لعب الورقة الأولي، بدأ، يقود | ||
ترکی | önde gelen | ||
فرانسوی | menant | ||
آلمانی | führend | ||
اسپانیایی | principal | ||
ایتالیایی | primo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "منجر" در زبان فارسی به معنای "به نتیجه رساندن" یا "موجب شدن" است و معمولاً در جملات و متون رسمی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
به طور کلی، استفاده صحیح از "منجر" نیاز به دقت در ساختار جمله و ارتباط منطقی بین اجزاء آن دارد. | ||
واژه | منجر | ||
معادل ابجد | 293 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | monjar[r] | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: منجرّ] | ||
مختصات | (مُ جَ رّ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | monjar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی منجر | ||
پخش صوت |
کشيده شونده کشيده کلمه "منجر" در زبان فارسی به معنای "به نتیجه رساندن" یا "موجب شدن" است و معمولاً در جملات و متون رسمی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد: قید و وصف: "منجر" معمولاً به همراه اسم یا عبارتی به کار میرود که نتیجه آن عمل را بیان میکند. به عنوان مثال: حروف اضافه: برای بیان رابطه بین "منجر" و نتیجه آن، میتوان از حروف اضافه مانند "به" استفاده کرد: زمان فعل: توجه داشته باشید که "منجر" با زمانهای مختلف فعل میتواند به کار رود. مثلاً: توجه به جملات مرکب: در جملات مرکب، ممکن است "منجر" در کنار عبارات دیگری نیز بیاید. مثلاً: به طور کلی، استفاده صحیح از "منجر" نیاز به دقت در ساختار جمله و ارتباط منطقی بین اجزاء آن دارد.
(اسم) - 1 کشيده شونده کشيده
- 2 منتهي شونده .
كشيده، منتج، منتهي، كشيده شده
lead
قيادة، رصاص، تقدم، مبادرة، بصمة، دور رئيسي، مقود الحيوان، العنوان الرئيسي، أثر، سلك التوصيل، قاد، أرشد، أدى الى، وجب، أطلق النار، لعب الورقة الأولي، بدأ، يقود
önde gelen
menant
führend
principal
primo