منطق
licenseمعنی کلمه منطق
معنی واژه منطق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سخن، كلام 2- بينه، عقل 3- روش شناسي، متدولوژي 4- دليل، علت | ||
انگلیسی | logic,dialectics | ||
عربی | منطق | ||
ترکی | mantık | ||
فرانسوی | logique | ||
آلمانی | logik | ||
اسپانیایی | lógica | ||
ایتالیایی | logica | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «منطق» در زبان فارسی به معنای علم بررسی درست و نادرست است و در متون فلسفی و علمی مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه، توجه به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است:
توجه به این نکات کمک میکند تا کلمه «منطق» را به درستی در جملات و متون خود به کار ببرید. | ||
واژه | منطق | ||
معادل ابجد | 199 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | manteq | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (مِ طَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | manteq | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی منطق | ||
پخش صوت |
جاي کمربند کمر کلمه «منطق» در زبان فارسی به معنای علم بررسی درست و نادرست است و در متون فلسفی و علمی مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه، توجه به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است: نحوه نوشتن: کلمه «منطق» به صورت صحیح همانطور که نوشته شد، بدون هیچگونه تغییر یا علامت اضافی است. نقشهای دستوری: جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه، میتوان از «منطقها» استفاده کرد. به عنوان مثال: استفاده در متون فلسفی و علمی: این کلمه معمولاً در متون مرتبط با فلسفه، ریاضیات و فیشهای منطقی مورد استفاده قرار میگیرد. توجه به این نکات کمک میکند تا کلمه «منطق» را به درستی در جملات و متون خود به کار ببرید.
کمربند
گويا
- 1 چم گوياک کرويز
(نطق و ادراک کليات) - 2 سخن گفتار
- 1 (مصدر) سخن گفتن تکلم کردن .
- 2 (اسم) سخن گويي . - 3 (اسم) سخن
گفتار . - 4 علم بقواعد و قوانيني است که
فکر را هدايت کند و از خطا مصون دارد .
توضيح منطق را ميتوان بمطالعه و علم
حقيقت تعريف کرد زيرا که ميان حقيقت
و خطا امتياز مي گذارد و آن دو را مخالف
يکديگر مي داند و يا از آن جهت که در
منطق سعي در نشان دادن اين مي شود که
چگونه بايد انسان براي وصول بحقيقت و
احتراز از خطا استدلال کند ميتوان در
تعريف آن گفت که منطق مطالعه و علم قوانين
استدلال است . از اين گذشته منطق را هنر
فکر کردن نيز ناميده اند
(فليسين شاله . فلسفه علمي . ترجمه دکتر
مهدوي . چا . 2 ص 23)
يا منطق صوري .
از قوانين عمومي حکم و استدلال بحث
ميکند باين معني که صورت حکم و استدلال
(صرف نظر از مواد و مواردي که بر آنها
تعلق مي گيرد) بايد از قوانين عمومي فکر
مانند قوانين توافق فکر بشر با خود و
عدم تناقض تبعيت کند : چنانکه مثلا اگر
اين قضيه ها را قبول داشته باشيم
که سقراط انسان است و
انسان فاني است منطق صوري ما را بقبول
اين نتيجه که سقراط فاني است وا مي دارد
و اگر کسي با قبول داشتن آن دو مقدمه
سرانجام بگويد که سقراط جاويدان است هر
آينه تکذيب قول سابق خود را کرده به تناقض
گويي پرداخته باشد . باين نحو در تعريف
منطق صوري ميتوان گفت که آن مطالعه و علم
مطابقت فکر با خود و يا علم استنتاج و
نتيجه است (فليسين شاله . فلسفه علمي .
ترجمه دکتر مهدوي . چا . 2 ص 25 - 2 4) .
يا منطق عملي (اعمالي) . قوانين خصوصيي
که فکر براي يافتن حقيقت در موارد خاصي
بايد از آنها تبعيت کند مطالعه
ميشود مثلا ما در رياضيات که افکار
را بهم مربوط ميسازيم و در شيمي که
آزمايش مي کنيم و در تاريخ که مدارک را
نقادي مي کنيم حقيقت را بيک وجه و طريق
جستجو نمي کنيم بلکه در مورد هر يک از
آنها راه و روش معيني را براي رسيدن
بمنظور پيش مي گيريم . از اين روي
غالبا منطق عملي را بمطالعه و علم
مطابقت فکر با موضوعهاي خود و يا علم
حقيقت تعريف کرده اند (فليسين شاله .
فلسفه علمي ترجمه دکترمهدوي .چا. 2 ص 25)
(اسم) کمر بند منطقه :
} خورشيد مشتري اثر تير منطقي
جوزاي دولت افسر اقبال منطقي . {
(عثمان مختاري . چا . همائي 514)
جمع : مناطق .
(اسم) به نطق آورنده گويا گرداننده
1- سخن، كلام
2- بينه، عقل
3- روش شناسي، متدولوژي
4- دليل، علت
logic,dialectics
منطق
mantık
logique
logik
lógica
logica