مور مور
license
98
1667
100
معنی کلمه مور مور
معنی واژه مور مور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | horror, tingling | ||
عربی | رعب، خوف، اشمئزاز، رهبة، شىء مرعب | ||
مرتبط | وحشت، ترس، دهشت، خوف، بیزاری، خوفناکی | ||
واژه | مور مور | ||
معادل ابجد | 492 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | اسم | ||
مختصات | (اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مور مور | ||
پخش صوت |
حالتي که قبل از تب و لرز عارض
شود و آن چنانست که گويي جاروي تر بر پشت
شخص کشند و وي احساس سرما سرما کند
زنجموره قشعريره . يا مور مور شدن
کسي را حالت مور مور دست دادن او را .
horror, tingling
رعب، خوف، اشمئزاز، رهبة، شىء مرعب
وحشت، ترس، دهشت، خوف، بیزاری، خوفناکی