موقت
licenseمعنی کلمه موقت
معنی واژه موقت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | temporary, interim, provisional, impermanent, provisory | ||
عربی | مؤقت، وقتي | ||
ترکی | geçici | ||
فرانسوی | temporaire | ||
آلمانی | vorübergehend | ||
اسپانیایی | temporario | ||
ایتالیایی | temporaneo | ||
مرتبط | موقتی، زود گذر، انی، سپنج، سپنجی، مشروط، شرطی، بی ثبات، نا پایدار، احتیاطی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "موقت" به معنای موقتی یا غیر دائمی است و میتواند در جملات مختلف به کار برود. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با استفاده از این کلمه آمده است:
به طور کلی، "موقت" یکی از کلمات رایج در زبان فارسی است و با رعایت قواعد نگارشی و دستوری، میتوان به درستی از آن استفاده کرد. | ||
واژه | موقت | ||
معادل ابجد | 546 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | movaqqat | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ یا مُ قِ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | movaqqat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی موقت | ||
پخش صوت |
تعيين کننده وقت و ساعت، هنگام معين کلمه "موقت" به معنای موقتی یا غیر دائمی است و میتواند در جملات مختلف به کار برود. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با استفاده از این کلمه آمده است: نحوه استفاده: "موقت" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند با اسمهای مختلف همراه شود، مانند "شغل موقت"، "اجاره موقت"، و "اقامت موقت". تطابق جنسی: این کلمه جنس خاصی ندارد و میتوان آن را برای هر دو جنس (مرد و زن) به کار برد. مثلاً "شغف موقت" (برای مرد) و "شغف موقت" (برای زن) از نظر معنایی یکسانند. هارمونی با اسم: معمولاً "موقت" به عنوان صفت پیش از اسم قرار میگیرد. به عنوان مثال: "بیماری موقت" یا "مشکل موقت". قواعد دستوری: هنگام به کار بردن "موقت" در جملات، باید به قواعد دستور زبان فارسی توجه کرد. مثلاً در جملات توصیفی، "موقت" باید به درستی با اسم مورد نظر توافق کند و ساختار جملات باید صحیح باشد. معادلهای فارسی: "موقت" همچنین میتواند با واژههایی مانند "غیر دائم"، "گذرا" یا "زودگذر" جایگزین شود، بسته به سیاق جمله. به طور کلی، "موقت" یکی از کلمات رایج در زبان فارسی است و با رعایت قواعد نگارشی و دستوری، میتوان به درستی از آن استفاده کرد.
temporary, interim, provisional, impermanent, provisory
مؤقت، وقتي
geçici
temporaire
vorübergehend
temporario
temporaneo
موقتی، زود گذر، انی، سپنج، سپنجی، مشروط، شرطی، بی ثبات، نا پایدار، احتیاطی