جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tufidan
break  |

توفیدن

معنی: 1 - فریاد کردن . 2 - خروشیدن .
404 | 0
مترادف: 1- غريدن، داد وفرياد كردن، غوغا كردن 2- شورش كردن، شورش كردن 3- جنبش كردن، نهضت به پا كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم) ‹نوفیدن› [قدیمی]
مختصات: (دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 550
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
break
ترکی
batmak
فرانسوی
couler
آلمانی
sinken
اسپانیایی
hundir
ایتالیایی
affondare
عربی
كسر | فاصل , قطع , تكسر , تقطع , فصل , خرق , إستبدل قطع النقد , جرح , سحق , حطم , اقتحم , أوقف , ترك , انتهك , نقض , شق طريقه , فر من , جزأ , فرق الشمل , دحض , روض , أضعف , أرهق , فلس , نزل رتبته , كسر إضرابا , تفوق , عود , خفض السعر , وضع حدا , قطع الصمت , شق سطح كذا , نصحه , فضى بمكنون صدره , أذاع , غير إتجاه شىء ما , انفجر , وقعه في الأفلاس , حطم إنسان , استراحة , فرصة , راحة قصيرة , التغير , فجوة , انطلاق , اندفاع , انبلاج , أفسي , ثعرة , محاولة هرب , البياض فراغ بين فقرتين , إنقطاع متعمد في التليفزيون , تغير ملحوظ في الطريقة , بلغ , علامة الحذف هي ثلاث نقاط , فترة راحة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "توفیدن" یکی از افعال زبان فارسی است و به معنای وزیدن یا جاری شدن هوا به شکل شدید به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. سیلاب‌ها و تلفظ: "توفیدن" شامل سه سیلاب است: تو-فی-دن. توجه به تفکیک سیلاب‌ها کمک می‌کند تا نوع ن emphasized (تاکید) در جملات بهتر فهمیده شود.

  2. صرف فعل: فعل "توفیدن" در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. به عنوان مثال:

    • زمان حال: من توفیدم، تو توفیدی، او توفید.
    • زمان گذشته: من توفیدم، تو توفیدی، او توفید.
    • آینده: من توفید خواهم کرد، تو توفید خواهی کرد.
  3. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان فعل در جملات به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "هوا شروع به توفیدن کرد."
    • "باد درختان را به شدت توفیدید."
  4. نکات نگارشی: زمانی که این کلمه در جملات به کار می‌رود، باید به نکات نگارشی حساس بود:

    • استفاده از ویرگول برای تفکیک جملات یا عبارات مرتبط.
    • رعایت قواعد انشایی و نشانه‌گذاری صحیح.
  5. تلفظ و بندش»: در مکالمات محاوره‌ای ممکن است این کلمه به فرم‌های مختلفی تلفظ شود، اما در نوشتار باید از شکل صحیح و استاندارد آن استفاده کرد.

استفاده درست و به موقع از این قواعد به وضوح واژه "توفیدن" در جملات کمک می‌کند و معانی آن را بهتر منتقل می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در روز طوفانی، باد به شدت توفیدن گرفت و درختان را به این سو و آن سو می‌کشید.
  2. با توفیدن بادی سرد، برگ‌های درختان به آرامی بر روی زمین ریختند.
  3. فریادهای بچه‌ها در حیاط، زیر صدای توفیدن باد گم می‌شد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری