توفیدن
licenseمعنی کلمه توفیدن
معنی واژه توفیدن
tufidan
break
|
توفیدن
مترادف:
1- غريدن، داد وفرياد كردن، غوغا كردن
2- شورش كردن، شورش كردن
3- جنبش كردن، نهضت به پا كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم) ‹نوفیدن› [قدیمی]
مختصات:
(دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
550
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
break
ترکی
batmak
فرانسوی
couler
آلمانی
sinken
اسپانیایی
hundir
ایتالیایی
affondare
عربی
كسر | فاصل , قطع , تكسر , تقطع , فصل , خرق , إستبدل قطع النقد , جرح , سحق , حطم , اقتحم , أوقف , ترك , انتهك , نقض , شق طريقه , فر من , جزأ , فرق الشمل , دحض , روض , أضعف , أرهق , فلس , نزل رتبته , كسر إضرابا , تفوق , عود , خفض السعر , وضع حدا , قطع الصمت , شق سطح كذا , نصحه , فضى بمكنون صدره , أذاع , غير إتجاه شىء ما , انفجر , وقعه في الأفلاس , حطم إنسان , استراحة , فرصة , راحة قصيرة , التغير , فجوة , انطلاق , اندفاع , انبلاج , أفسي , ثعرة , محاولة هرب , البياض فراغ بين فقرتين , إنقطاع متعمد في التليفزيون , تغير ملحوظ في الطريقة , بلغ , علامة الحذف هي ثلاث نقاط , فترة راحة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "توفیدن" یکی از افعال زبان فارسی است و به معنای وزیدن یا جاری شدن هوا به شکل شدید به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
-
سیلابها و تلفظ: "توفیدن" شامل سه سیلاب است: تو-فی-دن. توجه به تفکیک سیلابها کمک میکند تا نوع ن emphasized (تاکید) در جملات بهتر فهمیده شود.
-
صرف فعل: فعل "توفیدن" در زمانهای مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
- زمان حال: من توفیدم، تو توفیدی، او توفید.
- زمان گذشته: من توفیدم، تو توفیدی، او توفید.
- آینده: من توفید خواهم کرد، تو توفید خواهی کرد.
-
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان فعل در جملات به کار میرود. به عنوان مثال:
- "هوا شروع به توفیدن کرد."
- "باد درختان را به شدت توفیدید."
-
نکات نگارشی: زمانی که این کلمه در جملات به کار میرود، باید به نکات نگارشی حساس بود:
- استفاده از ویرگول برای تفکیک جملات یا عبارات مرتبط.
- رعایت قواعد انشایی و نشانهگذاری صحیح.
- تلفظ و بندش»: در مکالمات محاورهای ممکن است این کلمه به فرمهای مختلفی تلفظ شود، اما در نوشتار باید از شکل صحیح و استاندارد آن استفاده کرد.
استفاده درست و به موقع از این قواعد به وضوح واژه "توفیدن" در جملات کمک میکند و معانی آن را بهتر منتقل میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در روز طوفانی، باد به شدت توفیدن گرفت و درختان را به این سو و آن سو میکشید.
- با توفیدن بادی سرد، برگهای درختان به آرامی بر روی زمین ریختند.
- فریادهای بچهها در حیاط، زیر صدای توفیدن باد گم میشد.