جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
place|room , space , case , seat , stead , accommodation , location , house , seating , receptacle , situation , berth , sitting , emplacement , lieu , station , houseroom , locality , lodge , quarterage , socket , vacancy , site , the place
ترکی
yer
فرانسوی
lieu
آلمانی
ort
اسپانیایی
lugar
ایتالیایی
posto
عربی
مكان|محل , موقع , موضع , مكان ما , خانة , منزل , ميدان , سكن , عمل , تصنيف , دور , حالة , طبقة , مهمة , وظيفة , وضع , وقع , حدث , طلب , ميز شخصا , يوجد عملا ل , صنف , استثمر , فاز بمرتبة مرموقة , عين شخصا في وظيفة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «جا» در زبان فارسی معانی و کاربردهای زیادی دارد و در جملات مختلف به عنوان اسم کاربرد دارد. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی که مربوط به این کلمه میشود اشاره میکنم:
معنی و کاربرد:
«جا» به معنای مکان یا محل است، مانند در جملات «این جا کجاست؟» یا «من در این جا زندگی میکنم».
«جا» میتواند به معنای فضای خالی یا ظرفیت نیز استفاده شود، مانند «این قفسه جا ندارد».
در برخی از اصطلاحات، این کلمه برای اشاره به مفهوم خاصی به کار میرود، مانند «جا افتادن» به معنای پذیرفته شدن یا معمول شدن.
نقش دستوری:
«جا» معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول، یا متمم جمله عمل کند.
حضور در ترکیبات:
«جا» ممکن است در ترکیبات مختلفی نظیر «جا به جا» یا «جاودان» به کار رود. در اینجا «جا» به عنوان اجزای ترکیب، معنی خاصی به کلمات میدهد.
نشانههای نگارشی:
هنگامی که از «جا» در جمله استفاده میشود، اگر به عنوان مفعول مورد نظر باشد، معمولاً نیازی به استفاده از ویرگول نیست، مگر اینکه جملات به هم پیچیده باشند و نیاز به جداسازی باشد.
«جا» معمولاً نیازی به تغییر در حالتهای مختلف (مانند جمع یا مذکر/مؤنث) ندارد و ثابت باقی میماند.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی، بهتر است از فضاسازی و زاویه دید صحیح استفاده شود تا از ابهام در معنی «جا» جلوگیری شود.
در هنگام نگارش جملات، از تکرار زیاد «جا» خودداری شود و بهتر است در صورت امکان از مترادفها یا عبارات مشابه استفاده شود.
با رعایت این نکات، میتوان به بهبود نگارش و وضوح جملات کمک کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جا" در جملات مختلف آورده شده است:
من جا را درست نشناختم و به مسیر نادرست رفتم.
لطفاً کتابهایت را در آنجا بگذار، جا برایشان کم است.
اینجا یک جا مناسب برای برگزاری جلسه است.
من یک جا برای سفر انتخاب کردهام که بسیار زیباست.
او همیشه جاهای جدید را برای گردش پیدا میکند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا موضوع خاصی مد نظر شماست، لطفاً بفرمایید!
فرهنگ فارسی معین
واژگان مرتبط: مکان، جایگاه، وهله، موقعیت، اتاق، فاصله، مساحت، وسعت، مدت معین، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، صندلی، مسند، نیمکت، مزرعه، دهکده، مسکن، تطابق، تطبیق، کمک، همسازی، تعیین محل، اندری، سرای، اهل خانه، محل استقرار، تهیه جا، نهنج، ظرف، حفره درون سلولی گیاه، وضعیت، وضع، حال، خوابگاه کشتی، اطاق کشتی، لنگر گاه، نشست، جلسه، محل نصب، تعیین جا، در عوض، ایستگاه، مرکز، یورت، محل خاص، کلبه، انبار، شعبه فراماسون ها، قسط سه ماهه، مزد سه ماهه، پریز، حفره، کاسه، حدقه، بوشن، جای خالی، خلاء، محل خالی، پست بلاتصدی، زمین زیر ساختمان