چمانیدن
licenseمعنی کلمه چمانیدن
معنی واژه چمانیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) ‹چماندن› [قدیمی]
مختصات:
(چَ دَ)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
158
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
chance
ترکی
tarama
فرانسوی
ratissage
آلمانی
kämmen
اسپانیایی
peinada
ایتالیایی
pettinatura
عربی
فرصة | احتمال , صدفة , إمكانية , مصادفة , حظ , صادف , خاطر , جازف , تصادفي , اتفاقي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "چمانیدن" یک واژهی فارسی است که به معنای "چمیدن" یا "خود را به شکلی خاص شکل دادن" استفاده میشود. این واژه به صورت زیر قواعد نگارشی و دستور زبانی را شامل میشود:
-
نوع واژه: "چمانیدن" فعل است و به صورت مصدر مورد استفاده قرار میگیرد.
-
صرف فعل: این فعل در زمانهای مختلف صرف میشود. برای مثال:
- زمان حال: چمانم، چمانی، چماند، چمانیم، چمانید، چمانند.
- زمان گذشته: چماندم، چماندی، چماند، چمانیدم، چمانید، چماندند.
- زمان آینده: چمانم، چمانی، چماند، چمانیم، چمانید، چمانند.
-
معنی: این کلمه به معنای "چرخاندن"، "غلتاندن" یا "نهادن به شکلی خاص" است. همچنین در حوزههایی مانند هنر و طراحی نیز میتواند به کار رود.
-
استفاده در جملات: این کلمه میتواند به طور مستقل یا به همراه جملات توصیفی استفاده شود:
- "او مشغول چمانیدن درختان بود."
- "چمانیدن گلها در باغ زیبایی خاصی به محیط میبخشد."
- نکات نگارشی:
- در نوشتار، استفاده صحیح از علامتهای نگارشی (نقطه، کاما و ...) مهم است.
- توجه به ساختار جمله و ترتیب کلمات در جملات که شامل فعل "چمانیدن" هستند نیز ضروری است.
در نهایت، دقت به ساختار نحوی و معنایی در استفاده از کلمه "چمانیدن" میتواند به درک بهتر متن کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- وقتی به باغ رسیدیم، زیبایی گلها و شاخ و برگ درختان باعث چمانیدن ما شد.
- آن روز بارانی، ما در خانه نشسته و به صدای چمانیدن باران روی سقف گوش میدادیم.
- او همیشه در هنگام مطالعه عادت به چمانیدن خودکارش دارد که نشاندهندهی تفکر عمیقش است.