جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

head  |

رأس

معنی: 1 - سر. 2 - بزرگ و مهترِ قوم . 3 - واحدی برای شمارش چهارپایان . 4 - بلندی ج . روؤس .
714 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (رئوس )
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: ra's
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 260
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
head | top , vertex , tip , peak , leader , pinnacle , end , cap , climax , fastigium
ترکی
kafa
فرانسوی
tête
آلمانی
kopf
اسپانیایی
cabeza
ایتالیایی
testa
عربی
رئيس | رأس , قائد , زعيم , رأسية , قمة , رأس الإنسان , منبع , رغوة , أعلى الشئ , سنبلة , الرأس جزء من آلة , الجزء ألاعلى من السرير , صدر الشىء , المكتب الرئسي , مقام الزعامة , مقدم السفينة , وجه القطعة النقدية , ترأس , قاد , تزعم , تصدر , تقدم , توج برأسية , حصد , ركل كرة , واجه , رأسي , ذا رأسا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رأس" در زبان فارسی به معنای "سر" یا "نقطه‌ٔ اوج" است و به شیوه‌های مختلفی در متن‌ها استفاده می‌شود. در ادامه به قواعد نحوی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نوشتن صحیح: این کلمه به صورت "رأس" نوشته می‌شود و در برخی از موارد ممکن است "راس" نیز نوشته شود، اما "رأس" شکل صحیح و درست آن از نظر نگارشی است.

  2. نقطه‌گذاری: کلمه "رأس" می‌تواند در مواقعی که به عنوان اسم خاص (مثل عنوان برخی از مکان‌ها یا عناوین علمی) استفاده می‌شود، در جملات دارای نقطه‌گذاری باشد.

  3. صرف و نحو: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جملات مختلف به کار رود و در حالت جمع و مفرد تغییر کند. به عنوان مثال:

    • "رأس هرم" (مفرد)
    • "رؤوس هرم‌ها" (جمع)
  4. هم‌نشینی و قرابت معنایی: این کلمه ممکن است با کلمات مرتبط دیگری مثل "قله"، "اوج" یا "سر" به کار رود. در استفاده‌ی صحیح می‌بایست توجه به تناسب معنایی داشت.

  5. استفاده در اصطلاحات: این کلمه در برخی اصطلاحات و عبارات علمی نیز به کار می‌رود، مانند "رأس کار" یا "رأس یک مسأله".

  6. تلفظ: "رأس" با حرف "ع" و به صورت "رَأس" تلفظ می‌شود که باید زمانی که در گفتار به کار می‌رود، به این نکته توجه شود.

اگر سوال خاصی درباره کاربردهای بیشتر یا نکات مربوط به این کلمه دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در جنگل، درختان بلند رأس زیبایی دارند که به آسمان می‌رسد.
  2. در این جلسه، رئیس شعبه رأس تصمیم‌گیری‌ها بود و تمامی اعضا نظرات خود را بیان کردند.
  3. در کوه‌های سر به فلک کشیده، رأس قله‌ها پوشیده از برف است و منظره‌ای خیره‌کننده ایجاد می‌کند.

واژگان مرتبط: سر، رئيس، راس، رهبر، کله، نوک، بالا، تاپ، قله، اوج، فرق، سمتالراس، فرق سر، انعام، سرقلم، نک، حد اکثر، ستیغ، منتها درجه، فرمانده، پیشوا، راهنما، ذروه، منتهی درجه، قله نوک تیز، برج، پایان، ختم، انتها، خاتمه، آخر، کلاه، کلاهک، سر پوش، سربطری یا قوطی، راس قسمت فوقانی بطن چهارم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری