جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rāndan
drive  |

راندن

معنی: 1 - بیرون کردن . 2 - راه انداختن چهارپا. 3 - طرد کردن .
1341 | 0
مترادف: 1- رانندگي كردن 2- بيرون كردن، دور كردن، رانش 3- تاراندن، طرد كردن 4- تبعيد كردن، نفي بلد كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی) [پهلوی: rayīnītan]
مختصات: (دَ) [ په . ] (مص م .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 305
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
drive | drive away , steer , force , run , dislodge , conn , repulse , rein , hurry , pilot , poach , row , send away , unkennel , whisk , propulsion , pulsion
ترکی
sürmek
فرانسوی
conduire
آلمانی
fahren
اسپانیایی
conducir
ایتالیایی
guidare
عربی
دفع | قاد , سوق , حرك , ساق , قاد سيارة , نقل بعربة , جرى بنشاط , تدحرج , كره , تجبر , قذف الكرة بسرعة , إندفع نحو , ناضل لبلوغ هدف , حملة , قيادة , رحلة , دينامية , حيوية , ضرب الكرة , الحيوانات المسوقة , نزهة في سيارة , هجوم عسكري , نشاطية , ضربة الكرة , طريق خاصة , ساعة الزروة , دفع الأخشاب , غرائز جنسية , وسيلة الادارة , يقود
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «راندن» در زبان فارسی به معنای به حرکت درآوردن یا به جلو راندن است و به عنوان فعل مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلمه قواعد نگارشی و دستوری خاصی دارد که به شرح زیر است:

  1. صرف فعل: فعل «راندن» در زمان‌های مختلف به اشکال زیر صرف می‌شود:

    • حال: می‌راند (او می‌راند).
    • گذشته: راند (او راند).
    • آینده: خواهد راند (او خواهد راند).
  2. نحوه استفاده: این فعل معمولاً به صورت متعدی و به معنای به جلو راندن چیزی (مانند وسیله نقلیه یا یک شی) به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • او ماشین را راند.
    • او توپ را به طرف دروازه راند.
  3. ساختار جملات: در جملات، این فعل معمولاً به همراه مفعول مستقیم می‌آید:

    • مثال: «علی دوچرخه را راند.»
  4. قیدها و صفات: می‌توان قیدهای مختلفی را به این فعل اضافه کرد تا معنای دقیق‌تری را منتقل کند:

    • سریع راندن، آرام راندن، مهارت‌دار راندن و...
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتار رسمی، بهتر است دقت شود که فعل به درستی صرف شود و جملات از نظر ساختاری صحیح باشند.
    • از به کار بردن جملات پیچیده و غیرضروری خودداری کنید تا مفاهیم به راحتی قابل فهم باشد.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه «راندن» در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او هر روز صبح با دوچرخه به محل کارش راندن می‌کند تا در ترافیک نماند.
  2. من باید در آزمون رانندگی موفق شوم تا بتوانم به راحتی خودرو را راندن کنم.
  3. والدینم به من یاد داده‌اند که چطور به‌درستی و با احتیاط ماشین راندن کنم.

واژگان مرتبط: بردن، کوبیدن، اتومبیل راندن، تحریک کردن، عقب نشاندن، هدایت کردن، اداره کردن، راهنمایی کردن، مجبور کردن، درهم شکستن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، دویدن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، از جای خودبیرون کردن، خیمه بر بستن، را هدایت کردن، دفع کردن، لجام زدن، افسار کردن، مانع شدن، عجله کردن، شتاب کردن، شتابیدن، چاپیدن، بستوه اوردن، رهبری کردن، خلبانی کردن، تجاوز کردن به، اب پز کردن، فرو کردن، دزدکی شکار کردن، هل دادن، ردیف کردن، پارو زدن، قرار دادن، بخط کردن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن، ماهوت پاک کن زدن، تند زدن، پراندن، جاروب کردن، نیروی محرکه، دفع

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری