جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: 1 - بنا کردن . 2 - اختراع کردن . 3 - آفریدن . 4 - آماده کردن . 5 - پختن . 6 - جعل کردن . 7 - نواختن ، ساز زدن . 8 - سازگاری کردن ، تحمل کردن . 9 - استعمال مواد مخدّر و نشئه شدن . 1-اسم
2- آفريدن
3- احداث كردن، ايجاد كردن، بوجود آوردن، پديدآوردن، خلق كردن، احداث، صنع
4- بنا كردن، ساختمان كردن، درست كردن، به عمل آوردن، عمارت كردن
5- تهيه كردن، فراهم آوردن، تدارك ديدن، مهيا كردن
6- پختن، طبخ كردن
7- ابداع كردن build, make, create, construct, manufacture, form, compose, establish, craft, erect, fabricate, prepare, forge, invent, fashion, model, fake, falsify, found, produce بنية، بنى، أطمح، أقام، اعتمد، عزز، أنشأ تدريجيا، عمل في صناعة البناء، عمل دعاية، اتكل، يبني inşa etmek construire bauen construir costruire بناء کردن، درست کردن، ساختمان کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، خلق کردن، فراهم کردن، افریدن، ناگهان ایجاد شدن، جعل کردن، تولید کردن، عمل اوردن، شکل گرفتن، فرم دادن، متشکل کردن، تشکیل دادن، قالب کردن، سرودن، برقرار کردن، دایر کردن، تاسیس کردن، مقرر داشتن، بناء نهادن، نصب کردن، بر پا کردن، راست کردن، شق شدن، افراشتن، تقلید و جعل کردن، از خود در آوردن، بافتن و از کار در آوردن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، کوبیدن، اسناد ساختگی ساختن، اهنگری کردن، جلو رفتن، اختراع کردن، ابداع کردن، از پیش خود ساختن، چاپ زدن، بشکل در اوردن، شکل دادن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن، وانمود کردن، حلقه کردن، پیچیدن، جا زدن، دست بردن در، باطل ساختن، تحریف کردن، تزویر کردن، بنیاد نهادن، ریختن، ذوب کردن، ارائه دادن، زاییدن، بسط دادن
... ادامه
715|0
مترادف:1-اسم
2- آفريدن
3- احداث كردن، ايجاد كردن، بوجود آوردن، پديدآوردن، خلق كردن، احداث، صنع
4- بنا كردن، ساختمان كردن، درست كردن، به عمل آوردن، عمارت كردن
5- تهيه كردن، فراهم آوردن، تدارك ديدن، مهيا كردن
6- پختن، طبخ كردن
7- ابداع كردن
build|make , create , construct , manufacture , form , compose , establish , craft , erect , fabricate , prepare , forge , invent , fashion , model , fake , falsify , found , produce
ترکی
inşa etmek
فرانسوی
construire
آلمانی
bauen
اسپانیایی
construir
ایتالیایی
costruire
عربی
بنية|بنى , أطمح , أقام , اعتمد , عزز , أنشأ تدريجيا , عمل في صناعة البناء , عمل دعاية , اتكل , يبني
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ساختن" در زبان فارسی به چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط است. در زیر به برخی از این قواعد اشاره میکنم:
تعریف و مفهوم: "ساختن" به معنای ایجاد یا تولید چیزی است. این فعل در بسیاری از موارد به کار میرود، از جمله در ساختن انواع سازهها، محصولات و ایدهها.
صرف فعل: "ساختن" یک فعل گذشته (گذشتهای که به صورت نا مشخص است) و حال است. صرفهای آن عبارتند از:
من میسازم
تو میسازی
او میسازد
ما میسازیم
شما میسازید
آنها میسازند
استفاده از مرکب یا وابسته: معمولاً "ساختن" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود تا فعلهای جدیدی بسازد، مانند:
خانه ساختن
گزارش ساختن
فیلم ساختن
قواعد نگارشی: در نگارش متون، توجه به علامت گذاری و جایگذاری "ساختن" در جملات اهمیت دارد. مثلاً:
در جملات خبری: "او خانه میسازد."
در جملات شرطی: "اگر او وقت داشته باشد، خانه میسازد."
مفاهیم مرتبط: "ساختن" میتواند به معناهای مختلفی در زمینههای گوناگون مانند هنر، علم، مهندسی و ... به کار رود.
با رعایت این نکات میتوانید استفاده صحیح و موثری از کلمه "ساختن" در نوشتار و گفتار خود داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او همیشه به فکر ساختن یک خانهی زیبا در باغ پدریاش است.
معماران با استفاده از خلاقیت خود، پروژههای جدیدی را برای ساختن شهرهای هوشمند آغاز کردهاند.
با همکاری همتیمیهایش، موفق به ساختن یک روبات خودکار شدند که میتواند کارهای متنوعی انجام دهد.
فرهنگ فارسی معین
واژگان مرتبط: بناء کردن، درست کردن، ساختمان کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، خلق کردن، فراهم کردن، افریدن، ناگهان ایجاد شدن، جعل کردن، تولید کردن، عمل اوردن، شکل گرفتن، فرم دادن، متشکل کردن، تشکیل دادن، قالب کردن، سرودن، برقرار کردن، دایر کردن، تاسیس کردن، مقرر داشتن، بناء نهادن، نصب کردن، بر پا کردن، راست کردن، شق شدن، افراشتن، تقلید و جعل کردن، از خود در آوردن، بافتن و از کار در آوردن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، کوبیدن، اسناد ساختگی ساختن، اهنگری کردن، جلو رفتن، اختراع کردن، ابداع کردن، از پیش خود ساختن، چاپ زدن، بشکل در اوردن، شکل دادن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن، وانمود کردن، حلقه کردن، پیچیدن، جا زدن، دست بردن در، باطل ساختن، تحریف کردن، تزویر کردن، بنیاد نهادن، ریختن، ذوب کردن، ارائه دادن، زاییدن، بسط دادن