سر
licenseمعنی کلمه سر
معنی واژه سر
sor
head
|
سر
مترادف:
1-اسم
2- شيب، ليز، لغزنده، لغزان
3- موزه
4- سرخ، سرخ رنگ
متضاد:
پا، ته دامنه پايين
1- بزرگ، پيشوا، رئيس، سرور
2- برتر، والاتر
3- قصه، آهنگ، ميل، عزم، نيت
4- خيال، فكر، انديشه
5- سمت، سو، طرف
6- سرانه
7- بالا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عامیانه]
مختصات:
(س رُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
sar
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
260
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
head | end , tip , mystery , secret , top , pate , chief , noggin , point , beginning , glide , slide , piece , cover , sliding , edge , apex , plug , acme , extremity , noddle , corona , headpiece , inception , inchoation , incipience , lid , nob , origin , pash , vertex , flower , lead-off
ترکی
kafa
فرانسوی
tête
آلمانی
kopf
اسپانیایی
cabeza
ایتالیایی
testa
عربی
رئيس | رأس , قائد , زعيم , رأسية , قمة , رأس الإنسان , منبع , رغوة , أعلى الشئ , سنبلة , الرأس جزء من آلة , الجزء ألاعلى من السرير , صدر الشىء , المكتب الرئسي , مقام الزعامة , مقدم السفينة , وجه القطعة النقدية , ترأس , قاد , تزعم , تصدر , تقدم , توج برأسية , حصد , ركل كرة , واجه , رأسي , ذا رأسا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سر" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی استفاده از "سر" اشاره میشود:
1. معنیها و کاربردها:
- جزء بدن: "من سرم درد میکند."
- محل یا نقطه: "سر شهر، پارکی بزرگ دارد."
- رئیس یا مدیر: "او سر گروه است."
- مقصد یا هدف: "سر سفر به شمال میرویم."
2. ترکیبات:
- "سر" میتواند با سایر کلمات ترکیب شود و معانی جدیدی ایجاد کند:
- سرزمین: به معنی کشور یا ناحیه.
- سرپرست: به معنی کسی که مسئولیت گروه یا سازمانی را به عهده دارد.
3. نکات نگارشی:
- فاصلهگذاری: در نوشتار فارسی، کلمه "سر" به تنهایی نوشته میشود و به سایر کلمات مرتبط بدون فاصله میآید (مثلاً "سرکار" به معنای محترم بودن).
- حروف بزرگ و کوچک: در ابتدای جملات یا بعد از نقطه، "سر" با حرف بزرگ شروع میشود، اما در وسط جمله با حرف کوچک نوشته میشود.
4. توجه به معانی همنشین:
- در جملاتی که "سر" به کار میرود، میتوان به همنشینی واژهها توجه داشت تا از ایجاد ابهام جلوگیری کنیم. به عنوان مثال، "سر درد" و "در سر" معانی متفاوتی دارند.
5. قواعد صرفی:
- "سر" به عنوان یک اسم میتواند در حالتهای مختلف از قبیل مفرد و جمع به کار رود. برای مثال، "سرها" به معنی چند سر.
نتیجهگیری:
استفاده درست از کلمه "سر" نیازمند توجه به معانی مختلف و قواعد نگارشی مربوط به آن است. این نکات به فهم بهتر متن و جلوگیری از ابهام کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "سر" در جملات مختلف آورده شده است:
- من دیشب خواب دیدم که سر یک کوه بلند هستم.
- پسرک با توپ، سر سگ را نشانه رفته بود.
- او همیشه میگوید که باید سر هر کار را بست.
- موهای سرم را کوتاه کردم و حالا خیلی راحتتر هستم.
- سرماخوردگی باعث شد که نتوانم به سر کار بروم.
- من به سر کلاس دیر رسیدم و معلم مرا سرزنش کرد.
- این کتاب در مورد تاریخ سرزمینهای باستانی است.
- او با سر و صدای زیاد وارد مراسم شد.
اگر به مثالهای دیگری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظرتان است، لطفاً بفرمایید.