صیقلی
licenseمعنی کلمه صیقلی
معنی واژه صیقلی
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت نسبی، منسوب به صیقل) [عربی. فارسی]
مختصات:
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .)
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
seyqali
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
240
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
smooth | glossy , sleek , shiny , reflective , levigated , slight , solid
ترکی
cilalı
فرانسوی
brillant
آلمانی
poliert
اسپانیایی
pulido
ایتالیایی
lucidato
عربی
أملس | ناعم , مصقول , سوي , امرد , ممهد , متملق , عذب , رقيق , مريح , لطيف , سهل , صقل , ملس , أزال , نظم الأمور , مهد , ملس القماش , سوى , لطف , هدأ , أصبح أملس , تمليس , سلس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "صیقلی" یک صفت در زبان فارسی است که به معنای صاف، براق یا صیقلی بودن به کار میرود. برای استفاده و نگارش صحیح این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
-
تجرید و استفاده: "صیقلی" میتواند به تنهایی یا در ترکیب با اسمها استفاده شود، مانند "سرویس صیقلی" یا "سطح صیقلی".
-
جنس و نقش کلمه: "صیقلی" یک صفت است و در جملات معمولاً پیش از اسم میآید یا به عنوان صفت بعد از اسم قرار میگیرد.
-
به کارگیری در جملات:
- این میز صیقلی بسیار زیباست.
- سطوح صیقلی نور را بیشتر بازتاب میدهند.
-
تطابق با اسم: در صورتی که بخواهید "صیقلی" را با اسم مؤنث یا مذکر ترکیب کنید، لازم است توجه کنید که صفتها باید با اسمهای خود از نظر جنس و تعداد همخوان باشند.
- نکات نگارشی:
- حروف "ص" و "ق" در "صیقلی" از حروف غلیظ فارسی هستند و در نوشتن باید دقت شود که به درستی نوشته شوند.
- فاصلهگذاری و شکل صحیح نوشتن کلمه در جملات.
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "صیقلی" به درستی در نوشتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- سطح میز چوبی با دقت صیقلی شده و درخشندگی خاصی دارد.
- آن مجسمه سنگی به خاطر کارهای هنری صیقلیاش، جذابیت بیشتری پیدا کرده است.
- او با استفاده از ابزارهای ویژه، الماس را به شکل صیقلی و خیرهکنندهای تراش داده است.