ضرب
licenseمعنی کلمه ضرب
معنی واژه ضرب
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- زدن، شكنجه، ضربت، كوب، كوفتن 2- جرح، زخم 3- تنبك 4- تالي، شبيه، مانند، مثل، همتا 5- صنف، قسم، گونه، نوع 6- چوله 7- عجز 8- قرينه | ||
| انگلیسی | multiplication,beat,stroke,coining,hit,strike,drum,blow,coinage,bruise,impact,wham,impulse,smite,bop,box,buff,buffet,butt,chop,cob,fib,ictus,punch,shock,slash,sock,stab | ||
| عربی | ضرب، مضاعفة، تضاعف، عمليه الضرب | ||
| ترکی | çarpma işlemi | ||
| فرانسوی | multiplication | ||
| آلمانی | multiplikation | ||
| اسپانیایی | multiplicación | ||
| ایتالیایی | moltiplicazione | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ضرب" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی استفاده شود و در ترکیب‌ها و جملات مختلف به کار رود. در ادامه به قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم: ۱. معانی مختلف:
۲. نگارش صحیح:
۳. ترکیب‌ها:
۴. استفاده در جملات:
۵. قواعد املایی و نگارشی:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه «ضرب» را به درستی و به‌طور مؤثر در جملات و متون خود استفاده کنید. | ||
| واژه | ضرب | ||
| معادل ابجد | 1002 | ||
| تعداد حروف | 3 | ||
| تلفظ | zarb | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
| مختصات | ( ~ .) [ ع . ] (اِ.) | ||
| آواشناسی | zarb | ||
| الگوی تکیه | S | ||
| شمارگان هجا | 1 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی معین | ||
| نمایش تصویر | معنی ضرب | ||
| پخش صوت | |||
1 - (مص م .) زدن ، کوبیدن . 2 - (اِمص .) یکی از چهار عمل اصلی حساب . 3 - سکه زدن . 4 - طنبک یا دنبک . 5 - مَثَل آوردن ، داستان زدن . کلمه "ضرب" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی استفاده شود و در ترکیب‌ها و جملات مختلف به کار رود. در ادامه به قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم: با رعایت این نکات، میتوانید کلمه «ضرب» را به درستی و به‌طور مؤثر در جملات و متون خود استفاده کنید.
1- زدن، شكنجه، ضربت، كوب، كوفتن
2- جرح، زخم
3- تنبك
4- تالي، شبيه، مانند، مثل، همتا
5- صنف، قسم، گونه، نوع
6- چوله
7- عجز
8- قرينه
multiplication,beat,stroke,coining,hit,strike,drum,blow,coinage,bruise,impact,wham,impulse,smite,bop,box,buff,buffet,butt,chop,cob,fib,ictus,punch,shock,slash,sock,stab
ضرب، مضاعفة، تضاعف، عمليه الضرب
çarpma işlemi
multiplication
multiplikation
multiplicación
moltiplicazione۱. معانی مختلف:
۲. نگارش صحیح:
۳. ترکیب‌ها:
۴. استفاده در جملات:
۵. قواعد املایی و نگارشی:
