افسانه گو
licenseمعنی کلمه افسانه گو
معنی واژه افسانه گو
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "افسانه گو" ترکیبی است که از دو بخش "افسانه" و "گو" تشکیل شده است. هر یک از این بخشها در زبان فارسی قواعد خاصی دارند. در ادامه به بررسی این ترکیب و نکات نگارشی آن میپردازیم:
-
جدا کردن اجزا: "افسانه" به معنای داستان یا روایت خیالی است و "گو" به معنای گفتن یا بیان کردن. این ترکیب به طور کلی به معنای کسی است که افسانه میگوید یا داستانهایی خیالی را نقل میکند.
-
نقطهگذاری: در نوشتار فارسی، معمولاً بین اجزای ترکیب نیازی به استفاده از ویرگول نیست مگر در مواقع خاص که نیاز به تفکیک معنایی وجود داشته باشد. برای مثال: "افسانهگو" میتواند بهتر باشد به صورت یک واژه نوشته شود: "افسانهگو".
-
تلفظ صحیح: در تلفظ این کلمه، "افسانهگو" به صورت متصل و با تأکید بر هجاهای "افسانه" و "گو" باید ادا شود.
-
کاربرد: این واژه میتواند در متون ادبی، داستانی یا توصیفی استفاده شود و نشاندهنده یک شخصیت یا فردی باشد که داستانهای غیرواقعی یا افسانهای نقل میکند.
- صفت و موصوف: در صورتی که بخواهید از این ترکیب به عنوان صفت در جملات استفاده کنید، میتوانید آن را با اسمهای دیگر ترکیب کنید. به عنوان مثال: "افسانهگوی معروف"، "افسانهگوی چیرهدست".
در کل، توجه به موارد فوق کمک میکند تا این ترکیب به درستی در جملات استفاده شود و بتوان معانی مفهومی و زیبایی آن را به طور صحیح انتقال داد.
- افسانهگو در کنار آتش نشسته بود و با صدای دلنشینش داستانهای کهن را برای بچهها تعریف میکرد.
- هر بار که افسانهگو شروع به داستانسرایی میکرد، چهرههای شنوندگان پر از هیجان و کنجکاوی میشد.
- در آن شب تاریک و سرد، افسانهگو با کلماتش دنیایی از خیال و رمز و راز را برای ما ساخت.