طبع
licenseمعنی کلمه طبع
معنی واژه طبع
tab'
nature
|
طبع
مترادف:
1- چاپ، نشر
2- خو، سرشت، شيمه، منش، نهاد
3- ذوق، قريحه، شاعري
4- تمايل، گرايش، رغبت، ميل
5- قريحه، استعداد
6- طبيعت، مزاج
7- ذائقه
8- رغبت، ميل
9- هريك از چهار عنصر اصلي
10- هريك از چهارخلط اصلي، اخلاط چهارگانه
11- سليقه، پسند،
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی]
مختصات:
(طَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
tab'
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
81
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
nature | printing , publication , leaning , temper , character , addiction
ترکی
doğa
فرانسوی
nature
آلمانی
natur
اسپانیایی
naturaleza
ایتالیایی
natura
عربی
طبيعة | صبغة , طبع , سجية , مزاج , جوهر الشىء , شميلة , صفات الشيء , البنية الطبيعية , ضرب أو نوع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "طبع" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود و قواعد نگارشی خاصی دارد. در ادامه به بررسی این قواعد و نکات مربوط به استفاده از این کلمه میپردازیم:
-
معناشناسی:
- "طبع" به معنای خوی، سرشت، یا طبیعی بودن چیزی است.
- در ادبیات، این کلمه میتواند به معنی احساسات و حالات درونی نویسنده یا شاعر نیز اشاره داشته باشد.
-
نکات نگارشی:
- استفاده از نشانهها: در جملاتی که از "طبع" استفاده میشود، باید به نشانههای نگارشی توجه شود. مثال: "در طبع او لطافت خاصی وجود دارد."
- تطابق صرفی و نحوی: "طبع" به صورت اسم و به تنهایی به کار میرود و باید با دیگر اجزای جمله سازگاری داشته باشد. مثال: "طبع شعر او بسیار غنی است."
-
جملات مثال:
- "طبع هنری او باعث تمایز آثارش شده است."
- "این داستان با طبع خلاق نویسنده نوشته شده."
-
جایگاه کلمه در جمله: "طبع" معمولاً به عنوان اسم و در نقش فاعل یا مفعول در جمله ظاهر میشود.
- تلفظ و نوا: توجه به تلفظ صحیح این کلمه اهمیت دارد و باید با لحن مناسب استفاده شود.
با رعایت این نکات میتوان به درستی از کلمه "طبع" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- طبع انسان به زیبایی و هنر حساس است و همواره به دنبال زیبایی میگردد.
- او با طبع شوخطبعش همیشه در جمع دوستانش فضای شاداب و خوشایندی ایجاد میکند.
- طبع ملایم و آرام او باعث میشود که دیگران به راحتی به او اعتماد کنند.