عبوس
licenseمعنی کلمه عبوس
معنی واژه عبوس
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی]
مختصات:
(عُ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
'abus
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
138
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sullen | stern , grim , morose , sulky , forbidding , surly , cheerless , glum , moody , louring , saturnine , farouche , ill-humored , ill-humoured , ill-natured , mope , announce
ترکی
huysuz
فرانسوی
grincheux
آلمانی
mürrisch
اسپانیایی
gruñón
ایتالیایی
scontroso
عربی
متجهم | متجهم الوجه , حاقد , نكد , عنيد , كئيب , غاضب , حرون , حزين , منذر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عبوس" صفتی است که به معنای "بدخلق" یا "غضبناک" به کار میرود و در توصیف حالتی از چهره یا رفتار فردی به کار میرود که نشاندهنده نارضایتی یا عدم خوشحالی است. در راستای نگارش صحیح این کلمه و استفاده مناسب از آن میتوان به نکات زیر توجه کرد:
-
قواعد املایی: کلمه "عبوس" به صورت صحیح نوشته میشود و در هیچ رابطهای نباید با حروف یا حروف دیگر ترکیب شود.
-
کاربرد در جملات:
- میتوان از این کلمه در توصیف حالت روحی یا چهره انسانها استفاده کرد:
- "چهره او در آن لحظه عبوس بود."
- "او با حالتی عبوس به ما نگاه کرد."
- میتوان از این کلمه در توصیف حالت روحی یا چهره انسانها استفاده کرد:
-
ترکیبها: این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود تا معانی مختلفی را به وجود آورد:
- "چهرهٔ عبوس"
- "حالت عبوس"
-
نگارش ادبی: در آثار ادبی میتوان از "عبوس" برای ایجاد تصویر ذهنی قویتر یا بیان احساسات در داستانها یا شعرها بهره برد:
- "عبوس بودن او، گویی حاکی از روزهای تلخی بود که پشت سر گذاشته بود."
- قواعد نحوی: این کلمه میتواند به عنوان صفت در جملات فعلدار مورد استفاده قرار گیرد و معمولاً باید قبل از اسم توصیف شده بیاید.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "عبوس" به درستی و مؤثر استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- چهرهی عبوس و گرفتهی او نشان میداد که از اتفاقاتی که برایش افتاده، ناراحت است.
- در جلسهی مهم، مدیر با چهرهای عبوس به صحبتهای کارکنان گوش میداد و هیچ نشانهای از رضایت در چهرهاش نبود.
- باران و هوای ابری باعث شده بود که جلوهی شهر، عبوس و دلگیر به نظر برسد.