فرومایه
licenseمعنی کلمه فرومایه
معنی واژه فرومایه
forumāye
ghoulish
|
فرومایه
مترادف:
بدسرشت، بي آبرو، بي اعتبار، بي سروپا، بي قدر، پست، پست فطرت، جلب، حقير، خسيس، خوار، دني، دون، دون همت، ذليل، رذل، رذيل، زبون، سفله، كنس، متذلل، ناچيز، ناستوده، ناكس، نانجيب، وغب
متضاد:
جليل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت)
مختصات:
( ~ . یِ) (ص مر.)
الگوی تکیه:
WWWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
forumAye
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
342
شمارگان هجا:
4
دیگر زبان ها
انگلیسی
ghoulish | base , ignoble , abject , vile , poor , sordid , detestable , abhorrent , distressed , knavish , base-born
ترکی
mütevazı
فرانسوی
humble
آلمانی
bescheiden
اسپانیایی
humilde
ایتالیایی
umile
عربی
كالغول | جني , قذر , شنيع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فرومایه" به معنای فردی است که از نظر اخلاقی یا اجتماعی به سطح پایینی دست یافته یا افت کرده است. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته نگارشی و قواعدی لازم است:
-
نقطهگذاری: اگر این کلمه در جملهای به کار میرود، باید توجه کنید که جمله به درستی نقطهگذاری شده باشد. مثلاً:
- او فردی فرومایه است.
-
ساختار جملات: کلمه "فرومایه" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به تنهایی یا به همراه اسمها مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:
- او همواره از رفتارهای فرومایه بیزار بود.
-
جنس و تعداد: توجه داشته باشید که این کلمه به صورت مفرد و مونث به کار میرود و تغییراتی در آن لحاظ نمیشود. مثلاً:
- افراد فرومایه نمیتوانند به راحتی اعتماد دیگران را جلب کنند.
- ایجاد تضاد: برای تأکید بر معنی "فرومایه"، میتوان از کلمات متضاد آن مانند "ارزشمند" یا "نجیب" استفاده کرد:
- برخلاف افراد فرومایه، او همیشه در تلاش بود تا به دیگران کمک کند.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر و درست از کلمه "فرومایه" در نگارش خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- رفتار فرومایه او باعث شد که حتی دوستان نزدیکش نیز از او فاصله بگیرند.
- در داستانی که خواندم، شخصیت فرومایهای وجود داشت که به خاطر طمع و خیانت در نهایت به تنهایی دچار عذاب شد.
- فرومایه بودن او در برابر مشکلات زندگی، تصویر واقعی از ضعفها و شکستهایش را نمایان کرد.