کشفتن
licenseمعنی کلمه کشفتن
معنی واژه کشفتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [قدیمی]
مختصات:
(کُ شُ یا کَ شَ تَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
850
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کشفتن" یک فعل در زبان فارسی است که به معنای "فاش کردن" یا "آشکار کردن" به کار میرود. در اینجا برخی از نکات مربوط به قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه در جملات را بررسی میکنیم:
-
صرف فعل: این فعل را میتوان به صورتهای مختلف صرف کرد، مانند:
- من کشف کردم
- تو کشف کردی
- او کشف کرد
- ما کشف کردیم
- شما کشف کردید
- آنها کشف کردند
-
استفاده در جملات:
- "او راز این موضوع را کشف کرد."
- "دانشمندان به تازگی یک واقعیت جدید را کشف کردهاند."
-
همنشینی با واژهها: این کلمه معمولاً با اسمهایی همراه است که موضوع کشف را مشخص میکنند، مانند:
- "کشف کردن حقیقت"
- "کشف کردن یک نظریه جدید"
-
قواعد نگارشی:
- اگر "کشفتن" به عنوان فعل در جمله استفاده شود، باید ضمیر و مفعول به درستی مشخص شوند.
- در نوشتار رسمی، از کلمات و جملات با ساختار صحیح استفاده شود.
- حالتهای مختلف: میتوان شکلهای مختلف آن را در ساختارهای گوناگون به کار برد:
- "کشف کردن" به عنوان اسم مصدر (مثلاً: "کشف حقیقت بسیار مهم است.")
- "کشف شده" به عنوان صفت (مثلاً: "این مطلب کشف شده جالب است.")
به طور کلی، برای استفاده صحیح از "کشفتن" باید به ساختار جمله، صرف فعل و همنشینی با سایر واژهها توجه شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او تصمیم گرفت تا به سفر برود تا زیباییهای جدیدی را کشف کند.
- با مطالعه عمیق درباره تاریخ، به نکات جالبی درباره فرهنگهای مختلف کشف کردم.
- دانشمندان در این تحقیقات جدید، نظریهای را کشف کردند که میتواند به درمان بیماریها کمک کند.